آکادمی روان
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

داستان‌های کوتاه انگلیسی

با ترجمه فارسی، صوت و ویدیو

حتما این ویدیو رو مشاهده کنید:

داستان‌های انگلیسی به صورت سطح بندی شده در ۳ سطح کودکانه، متوسط و پیشرفته برای شما قرار داده‌ایم. همچنین در انتهای مقاله در مورد چگونگی یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از داستان کوتاه انگلیسی را توضیح داده‌ایم. مهمترین راه تقویت مهارت خواندن در زبان انگلیسی، خواندن مطالب انگلیسی مخصوصا کتاب داستان کوتاه انگلیسی است.

برای دسترسی به سطوح مختلف داستان‌ها به انتهای صفحه مراجعه کنید.

نمونه داستان سطح متوسط

قدرت جادویی سپاسگذاری

voice:

Transcript:

THE MAGICAL POWER OF GRATITUDE

As a teenager in Ghana, George Mwinnyaa fell seriously ill. After sacrificing three chickens to the gods, he miraculously healed. Now a student of public health at Johns Hopkins University, he doesn’t think it was the sacrifice itself that saved him. He thinks it was the act of giving thanks.

Growing up, Mwinnyaa’s father religiously sacrificed three chickens every week. It was how he gave thanks to the rivers, mountains, ancestors, and gods for the health of his 7 wives and 32 children.

Sacrifice was a way of life where they lived. People believed that failing to sacrifice enough could lead to drought, disease, and death. As Mwinnyaa remembers it, these beliefs seemed strangely accurate. When families offered chickens as sacrifices, their sick family members usually recovered. If they didn’t sacrifice, terrible things seemed to happen.

In his last year of high school, Mwinnyaa fell seriously ill. He was in bad shape and could not swallow water or food. Mwinnyaa’s uncle wanted answers. He rode his bicycle 6 hours to the next village to visit an oracle. The oracle told him that the river god, the god of the land, and his ancestors were angry. It had been too long since they had received thanks for blessing and protecting the family. Click to continue the story>>>

ترجمه فارسی:

قدرت جادویی سپاسگزاری

جورج موینیا در غنا، زمانی که  نوجوان بود به شدت مریض شد. بعد از قربانی کردن سه مرغ به پیشگاه خدایان به طور معجزه آسایی شفا یافت. اکنون به عنوان دانشجوی سلامت عمومی در دانشگاه جان هاپکینز ، معتقد است که تنها قربانی کردن نبود که او را نجات داد. او براین باور است که عامل نجاتش عمل سپاسگزاری بود.

همچنان که بزرگ می‌شد پدر موینیا طبق عقاید دینی‌اش هر هفته سه مرغ را قربانی می‌کرد و به این شکل برای سلامتی هفت زن و ۳۲ فرزندش از رودخانه‌ها ، کوهستان، نیاکان و خدایان قدردانی می‌کرد.

قربانی کردن شیوه‌ای از زندگی در آنجا بود. مردم بر این باور بودند که کمتر از حد قربانی کردن موجب خشکسالی، بیماری و مرگ می‌شود. آنطور که موینیا به یاد دارد این باورها به طور عجیبی درست بودند. زمانی که خانواده‌ها مرغ‌هایی را بعنوان قربانی پیشکش می‌کردند اعضای بیمارِ خانواده‌ی آن‌ها  بهبود می‌یافتند. اگر آن‌ها قربانی نمی‌کردند، به نظر می‌رسید وقایع ناگواری رخ می‌دهد.

در سال آخر دبیرستانش، موینیا بشدت مریض شد. او حال وخیمی داشت و نمی‌توانست آب یا غذا را قورت بدهد. عموی موینیا بدنبال چاره بود. او شش ساعت سوار بر دوچرخه‌اش بود و تا دهکده‌ی بعدی رفت تا پیشگویی را ببیند. پیشگو گفت که خدای رود، خدای زمین و نیاکانش خشمگین هستند. زمان زیادیست که برای نعمت‌ها و محافظت از خانواده، از آن‌ها سپاسگزاری نکرده‌اند.

در صفحه اصلی داستا‌ن‌های سطح متوسط،می‌توانید رایگان داستان‌هایی با موضوعات مختلف و امکانات بیشتر (مانند: ویدیو داستان، لغات مهم و…) را داشته باشید.

نمونه داستان دوم سطح متوسط

داستان انگلیسی فرمولِ خوشبختی

voice:

Transcript:

FORMULA FOR HAPPINESS

In 1922, Albert Einstein was staying in a hotel in Tokyo. Without any money to tip a hotel delivery man, he instead gave him a couple of notes on hotel stationery about happiness and success. While the man was probably unable to read the advice, he recognized their value and held on to them. In October of this year, the delivery man’s nephew sold the notes for 1.3 million dollars. One note said, “Where there’s a will, there’s a way.” The other said, “A calm and humble life will bring more happiness than the pursuit of success and the constant restlessness that comes with it.”

Multi-millionaire Mo Gawdat curiously came to a similar conclusion as Einstein after trying to find his own formula for happiness. On paper, his life ticked every box. He was a top Google executive. He lived in a huge house. He married his university sweetheart and fathered two beautiful children.

He was incredibly wealthy. Once, he purchased a vintage Rolls-Royce at the drop of a hat.

People thought he had the perfect life, but Mo was as miserable as sin. Mo believed happiness could be captured in a computer code. He wanted to develop an algorithm which could bring complete happiness. Together with his son Ali, they created a formula. Mo thought it nailed the art of happiness.

And then something terrible happened. Ali was rushed to the hospital for a routine appendix removal. A needle punctured a major artery by mistake. His 21-year-old son’s organs were failing one by one. The time had come to say goodbye. Click to continue the story>>>

ترجمه فارسی:

فرمولِ خوشبختی

در سال ۱۹۲۲، آلبرت اینشتین در هتلی در توکیو اقامت داشت. او پولی نداشت به عنوان انعام به مامورِ پیک هتل بدهد، در عوض دو یادداشتی که روی کاغذهای هتل در مورد شادی و موفقیت نوشته بود به او داد. باوجود اینکه مرد احتمالا قادر به خواندن توصیه‌ها نبود، اما متوجه ارزش آن‌ها شد و آن‌ها را نگه داشت. در اکتبر همان سال، برادرزاده‌ی او یادداشت‌ها را به قیمت ۱.۳ میلیون دلار فروخت.

در یکی از یادداشت‌ها گفته است: وقتی آرزویی باشد راهش نیز هست. (وقتی چیزی را بخواهی راه رسیدن به آن را پیدا می‌کنی) و در دیگری گفته است: یک زندگی آرام و معمولی، خوشبختی و شادی بیشتری را نصیب‌تان می‌کند تا تلاش برای موفقیت و تکاپوی همیشگی.

مولتی میلیونر «مو گاودات» هم در کمال ناباوری پس از تلاشش برای رسیدن به فرمول خوشبختی به نتیجه مشابهی رسید.

او در ظاهر به همه چیز در زندگی‌اش رسیده بود و مدیر ارشد اجرایی گوگل بود. در خانه‌ی بسیار بزرگی زندگی می‌کرد. او با معشوقه‌ی زمان دانشگاه خود ازدواج کرده بود و صاحب دو فرزند زیبا شده بود.

او بسیار ثروتمند بود به طوری که یکبار خودرو رولز- رویس قدیمی و گران قیمت را بدون لحظه‌ای درنگ خرید.

مردم تصوری که از زندگی او داشتند یک زندگی کامل، عاری از هیچ عیب و نقصی بود، اما مو بسیار غمگین بود.

«مو» خوشبختی را در کشف کدهای کامپیوتر تصور می‌کرد. هدف او ایجاد الگوریتمی بود که بتواند ارمغان خوشبختی باشد.

«مو» و پسرش علی فرمولی کشف کردند او فکر می‌کرد این فرمول کامل کننده‌ی هنر شاد زیستن است.

بعد از آن اتفاق وحشتناکی افتاد. علی برای یک عمل آپاندیس معمولی به ‌طور اورژانسی به بیمارستان انتقال داده شد.

یک سوزن به اشتباه یک رگ اصلی را سوراخ کرد.

اندام‌های حیاتی پسر ۲۱ ساله‌اش یکی پس از دیگری از کار می‌افتادند.زمان وداع فرا رسیده‌بود.

در صفحه اصلی داستا‌ن‌های سطح متوسط،می‌توانید رایگان داستان‌هایی با موضوعات مختلف و امکانات بیشتر (مانند: ویدیو داستان، لغات مهم و…) را داشته باشید.

نمونه یکی از داستان‌های سطح پیشرفته

بعضی از باهوش ترین مردم جهان چیزی نمی‌خورند!

voice:

Transcript:

Some Of The World’s Smartest People Don’t Eat

Phil Libin hasn’t eaten in days, but he says he feels euphoric and full of energy. Libin is one of many Silicon Valley executives who swear that regular fasting is changing their lives. He even claims that forgoing food has made him a better CEO.

New research supports what Libin says he’s experiencing firsthand – that fasting can have very powerful benefits. Reports show that fasting for three days at a time can regenerate our immune systems.

Fasting also slows aging and reduces the risk of cancer. Dr. Rhonda Patrick says we don’t have to go the whole nine yards and eliminate food for days to see the benefits of fasting. Simply eating for a shorter window every day (eating all meals within a ten-hour period) can have similar but less drastic benefits.

Describing the first time he fasted, Libin says, “The first day, I felt so hungry I was going to die. The second day I was starving. But I woke up on the third day feeling better than I had in 20 years.” Click to continue the story>>>

 

ترجمه فارسی:

بعضی از باهوش‌ترین مردم جهان چیزی نمی‌خورند!

فیل لیبین چند روزی است که چیزی نخورده، با این وجود سرشار از انرژی و نشاط است. لیبین یکی از چندین مدیر اجرایی سیلیکون ولی است که با اطمینان خاطر می‌گوید روزه داریِ منظم، زندگیشان را تغییر داده است. او حتی ادعا می‌کند که پرهیز غذایی از او مدیر بهتری ساخته است.

تحقیقات جدید هم تجربه‌های لیببن را در مورد فواید روزه داری که خودش شخصا تجربه کرده را تایید می‌کند.گزارش‌ها نشان می‌دهند که سه روز روزه داری در یک زمان می‌تواند سیستم ایمنی بدن مارا احیا کند.

روزه داری همچنین روند پیری را کند کرده و خطر ابتلا به سرطان را کاهش می‌دهد. دکتر روندا پاتریک می‌گوید برای دیدن فواید روزه داری، لازم نیست کاملا غذا را از برنامه هر روز خود حذف کنیم. خوردن هر روزه‌ی غذا در بازه‌های زمانی کمتر (خوردن همه وعده‌های غذایی در یک بازه زمانی 10 ساعته) می‌تواند مزایای مشابه با تاثیر کمتری داشته باشد.

لیبین در توصیف اولین باری که روزه گرفت می‌گوید: روز اول و دوم از شدت گرسنگی رو به موت بودم ، اما روز سوم با احساس بهتری نسبت به ۲۰ سال گذشته ازخواب بیدار شدم .

در صفحه اصلی داستا‌ن‌های سطح پیشرفته،می‌توانید رایگان داستان‌هایی با موضوعات مختلف و امکانات بیشتر (مانند: ویدیو داستان، لغات مهم و…) را داشته باشید.

نمونه داستان دوم سطح پیشرفته

داستان انگلیسی مردی که با خرس ها زندگی کرد و مُرد

voice:

Transcript:

THE MAN WHO LIVED AND DIED WITH BEARS

Timothy Treadwell spent 13 summers living with grizzly bears in remote Alaska. He loved them and gave them cute pet names like Mr. Chocolate. These wild animals were anything but cute. Weighing up to 1,700 pounds and standing up to 7 feet tall, these animals were dangerous. Treadwell wasn’t afraid, though. He claimed he was an “accepted wild animal and brother to these bears.” The grizzlies begged to differ. They tolerated his presence but ultimately killed him.

Ironically, Treadwell believed the bears saved him from an early death. As a young man, he jumped feet first into a party lifestyle. He became an alcoholic and a drug addict. It was a near-fatal drug overdose which changed his fate. The brush with death saved him from an early grave.

Treadwell decided he needed to get away from people. The remote and wild parts of Alaska were just what he needed. In 1989, he came face to face with a grizzly for the first time.

Treadwell wrote, “The encounter was like looking in a mirror. I gazed into the face of a kindred soul.”

The grizzly ran away, but the seeds were sown. Treadwell called it a revelation. He never touched drugs again. He had found a new addiction – bears!

For the next 13 years, Treadwell spent each summer filming himself getting closer to the bears. He believed he shared a unique bond with them and was there to protect them. Click to continue the story>>>

 

ترجمه فارسی:

مردی که با خرس‌ها زندگی کرد و مُرد

تیموتی تردول ۱۳ تابستان را با خرس‌های گریزلی در نقطه‌ای دورافتاده در آلاسکا گذراند.

او آن‌ها را دوست داشت و برایشان اسم‌های حیوانات خانگی بامزه‌ای مثل آقای شکلات ا‌نتخاب کرده بود.

هر اسمی را روی این حیوانات وحشی می‌توان گذاشت به غیر از بامزه .

این حیوانات که وزنشان بالای ۷۰۰ کیلوگرم و قدشان در حالت ایستاده به ۲ متر می‌رسید، حیوانات خطرناکی بودند.

با این وجود، تردول از آن‌ها نمی‌ترسید.

او ادعا می‌کرد که این حیوانات وحشی تحت کنترل او هستند و خود را هم نژاد آن‌ها می‌دانست.

خرس‌های گریزلی مخالف این نظر بودند.

آن‌ها وجود او را تحمل می‌کردند اما در نهایت او را کشتند.

جالب است که تردول معتقد بود خرس‌ها او را از مرگ زودهنگام نجات داده اند.

او در زمان ِجوانی اش خود را درگیر مهمانی و خوشگذرانی کرده بود و به نوعی این سبکِ زندگیش شده بود.او به الکل و مواد مخدر معتاد شده بود و به علت مصرف بیش از حد مواد تا سر حد مرگ پیش رفت و همین باعث شد که سرنوشتش تغییر کند و از مرگ زودهنگام نجات یابد.

تردول به این نتیجه رسید که باید به جایی دور از مردم زندگی کند. مناطق دورافتاده و بکر آلاسکا چیزی بود که او به آن نیاز داشت. در سال ۱۹۸۰ برای اولین بار با یک خرس گریزلی روبرو شد.

تردول نوشت: «روبه رو شدن با او مثل نگاه کردن در آینه بود . به چهره ی کسی مثل خودم خیره شدم.»

خرس گریزلی فرار کرد ولی در ذهن او جرقه‌ای زده شد، تردول آن را یک مکاشفه نامید.

او هرگز به سراغ مواد مخدر نرفت ،او به چیز دیگری اعتیاد پیدا کرده بود ؛به خرس‌ها.

بمدت ۱۳ سال ، تردول هر تابستان را صرف فیلمبرداری از خود هنگام نزدیک شدن به خرس‌ها می‌کرد و معتقد بود با آن‌ها پیوند منحصر به فردی دارد و او آنجاست تا از آن‌ها محافظت کند.

در صفحه اصلی داستا‌ن‌های سطح پیشرفته،می‌توانید رایگان داستان‌هایی با موضوعات مختلف و امکانات بیشتر (مانند: ویدیو داستان، لغات مهم و…) را داشته باشید.

آیا می‌توان زبان انگلیسی را با داستان انگلیسی یاد گرفت؟

خوشبختانه پاسخ این سوال بله است. ازآنجایی که مهارت خواندن به یادگیری زبان انگلیسی کمک می‌کند، بنابراین خواندن کتاب و داستان انگلیسی هم روشی عالی برای تقویت ریدینگ، رایتینگ، گرامر و افزایش دامنه لغت است.

 چگونه داستان انگلیسی بخوانیم که بیشترین بهره را از آن ببریم؟

قبل از هر چیز، باید با مفهوم خواندن کتاب داستان انگلیسی آشنا شوید و یک برنامه‌‌ریزی دقیق برای خواندن داستان‌های انگلیسی انجام دهید. این مورد اولین قدم برای تبدیل‌شدن به یک کتاب‌خوان عالی و تمام عیار است.

مطالعه‌ی کتاب‌های آموزشی با کتاب داستان انگلیسی تفاوت بسیار زیادی دارد. در کتاب‌های آموزشی متن‌های کوتاهی وجود دارد که باید آن ها را با دقت یاد‌بگیرید؛ یعنی مطالعه با هدف یادگیری تمامی لغات و اصطلاحات است که به این شیوه فشرده‌خوانی می‌گویند. هنگام خواندن داستان‌های انگلیسی، نیازی به این کار نیست.

1. کتاب داستان انگلیسی مورد‌علاقه‌ی خود را پیدا کنید

این مورد برای سطوح پیشرفته که داستان‌های طولانی‌تری دارد، توصیه می‌شود. وقتی می‌خواهید یک داستان طولانی را بخوانید سعی کنید داستان مورد علاقه‌ی خود را پیدا کنید و تا آخر بخوانید. مثلا اگر به فضانوردی علاقه دارید، داستانی با موضوع مرتبط پیدا کنید تا لغات مربوط به آن را هم یاد بگیرید.

یا اگر به موضوعات رمانتیک علاقه دارید، داستان عاشقانه‌ای را برای خواندن انتخاب کنید. انجام این کار باعث می‌شود که تا انتهای داستان را بخوانید.

2. با لغات جدید، حرفه‌ای برخورد کنید

زمانی که در یک کتاب داستان انگلیسی با لغت جدیدی روبرو می‌شوید، مراحل زیر را انجام دهید:

  •  اگر بار اولی است که با آن لغت مواجه می‌شوید، چندین بار جمله‌ی حاوی لغت جدید را بخوانید و با توجه به متن(Context) سعی کنید معنی لغت را حدس بزنید. قطعا از این‌که توانسته‌اید، شگفت زده می‌شوید.
  • لغت جدید را در دفترچه‌ای یادداشت کنید تا بعدا معنی آن را پیدا کنید. سپس به خواندن ادامه دهید.
  • گاهی ممکن است با فعلی رو‌به‌رو شوید که آن‌را از قبل می‌دانستید ولی به شکلی جدید ( اسم، صفت و یا قید) در جمله آمده‌است. در این صورت، با توجه با معنی فعل، می‌توانید معنی مشتقات آن‌ را حدس بزنید.
  • پس از اینکه داستان را به پایان رساندید، کلماتی که نتوانسته بودید حدس بزنید را در دیکشنری پیدا کنید.

3. فایل صوتی داستان را گوش کنید

این روزها داستان‌ها یا short story‌ های زیادی در سطح وب برای تقویت زبان انگلیسی وجود دارد اما اگر می‌خواهید به بهبود تلفظ انگلیسی خود کمک کنید، داستان‌هایی را پیدا کنید که با فایل صوتی همراه باشند. به این ترتیب هم تلفظ صحیح لغات را یاد می‌گیرید و هم با Intonation یا آهنگ جملات انگلیسی آشنا می‌شوید.

در اپلیکیشن آکادمی روان ما این امکان را در اختیار شما قرار داده‌ایم؛ می‌توانید در بخش کتاب صوتی، انواع داستان‌های جذاب انگلیسی را گوش کنید.

گوش‌دادن به زبان انگلیسی، توانایی شما را برای مکالمه افزایش می‌دهد. همچنین اگر داستان‌‌ها را هر زمان و در هر مکان گوش دهید، تاثیر عالی بر لهجه‌ی شما خواهند‌داشت. متاسفانه بیشتر افرادی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند، به اندازه کافی به زبان گوش نمی‌دهند.

4. زیاد به جزئیات نپردازید، درک کل مطلب مهم‌تر است

یک اصل مهم در خواندن داستان انگلیسی، درک مطلب است. وقتی که دارید یک داستان انگلیسی را می‌خوانید، سعی کنید مفهوم کلی را درک کنید. نیازی نیست که تک تک کلمات را بلد باشید. گاهی وقتی جلوتر می‌روید، می‌توانید معنی کلمه‌ی ناآشنا را از روی مفهوم کل متن حدس بزنید. به این ترتیب، وقت کمتری را صرف پیدا کردن معنی یک کلمه خواهید کرد.

بنابراین، وقتی که در حال مطالعه هستید، اگر معنا و مفهوم لغتی را متوجه نمی‌شوید، به خواندن ادامه دهید. شاید در ابتدا کار راحتی نباشد و وسوسه شوید که معنی آن لغت را در دیکشنری پیدا کنید. اما وقتی که معنی لغت را خودتان حدس بزنید و بفهمید، دیگر آن را فراموش نخواهید کرد. با این کار می‌توانید مهارت خواندن را در خود تقویت کنید و در نهایت به زبان‌آموزی مستقل و خودآموز تبدیل شوید.

5. در گروه‌های داستان‌خوانی عضو شوید

همیشه یادگیری گروهی لذت‌بخش‌تر است و باعث ایجاد رقابت می‌شود. به افراد دیگری بپیوندید که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند و در مورد کتاب‌ های موردعلاقه‌ی خود صحبت کنید. می‌توانید گروه داستان‌خوانی تشکیل دهید و در آن برای هر هفته یک کتاب مشخص کنید تا همراه سایر اعضا کتاب را به انگلیسی بخوانید و تحلیل کنید.

این اقدام به شما کمک می‌کند تا چیزی را که می‌خوانید بهتر درک کنید و هنگام مکالمه مهارت بیشتری کسب کنید. همچنین باعث می شود که به مطالعه‌ی کتاب پایبند بمانید.

6. در ابتدا کتاب را امتحان کنید.

به جای خرید یک کتاب، اول باید آن را امتحان کنید . چند صفحه از آن را مطالعه کنید و ببینید که آیا دوست دارید یا خیر . می‌توانید تست کتاب‌ها را به صورت اینترنتی در سایت‌هایی که فروش آنلاین کتاب دارند، انجام دهید. چند صفحه از آن را بخوانید تا ببینید این کتاب برای شما کمک‌کننده خواهد بود یا خیر و سپس آن را خریداری کنید.

مطالعه کنید: 8 تکنیک طلایی درک مطلب برای تقویت ریدینگ

کتاب داستان انگلیسی کوتاه سطح متوسط

با خواندن داستان‌های انگلیسی سطح متوسط تمام قواعدگرامر  و ساختارهایی که یاد گرفته‌اید در ذهن‌تان تثبیت می‌شوند. به‌علاوه کلمه‌ها و عبارت‌های جدیدی هم در این کتاب‌ها پیدا می‌شوند که بهتر است در دفترچه لغات‌تان یادداشت کنید. برای انتخاب کتاب‌داستان خوب، دقت کنید که مناسب سطح شما باشد و موضوع داستان حتما با علایق شما سازگار باشد.

The body in the library: جسدی در کتابخانه

کمتر کسی است که ماجراهای جنایی جذاب آگاتا کریستی را نخوانده باشد یا در سریال‌های تلویزیونی ندیده باشد. در کتاب The body in the library جسد زنی ناشناس، صبح زود در یک کتابخانه پیدا می‌شود که علت مرگ او نامشخص است. موضوع داستان جنایی است و متن آن برای سطح متوسط عالی است.

 مجموعه رمان‌های Dog Man

این مجموعه از محبوب‌ترین رمان‌های زبان اصلی سطح متوسط به حساب می‌آید، مجموعه «داگ من» نوشته «دیو پیکلی»، در یک مجموعه‌ی نه جلدی تهیه شده‌است که بسیار سرگرم کننده و خنده‌دار است.

علاوه‌بر آن، کتاب پر از جملات و لغات ساده است که برای تقویت زبان انگلیسی و گسترش دایره لغات، گزینه خوبی به حساب می‌آید. این کتاب‌ها در قالب کمیک‌بوک منتشر شده‌‌اند. این مجموعه حاوی تصاویر جذاب و داستان سرگرم‌کننده است که خواننده را محو خود می‌کند.

کتاب داستان Washington square

نویسنده این کتاب هنری جیمز است. داستانی طنز که سرنوشت عاشقی دختری معمولی را شرح می‌دهد. روایت یک عشق یک‌طرفه چند ساله که بیشتر از 1400 کلمه کلیدی و جدید را با آن یاد می‌گیرید.

مجموعه رمان های انگلیسی Captain Underpants

این مجموعه شامل ۹ رمان انگلیسی سطح متوسط است که متن روانی دارند. این رمان نیز مانند داگ من در قالب کمیک‌بوک منتشر شده‌است و هم برای کودکان و هم بزرگسالان، جذابیت زیادی دارد. اگر دوست دارید که لغات عامیانه را یاد‌بگیرید و به‌دنبال گسترش دایره لغات خود به کمک رمان هستید، مجموعه کاپیتان زیر شلواری، یک انتخاب عالی برای شما است.

برای تمرین از طریق دانلود پادکست انگلیسی و داستان‌های انگلیسی کانال کست باکس ما را دنبال کنید.

سخن پایانی

مطالعه‌ی داستان انگلیسی، از هر نوعی که باشند، منبع خوبی برای یادگیری زبان به‌شمار می‌آید. نکته‌ی مهم توجه به سطح کتاب داستان انگلیسی است که با سطح زبانی شما هم‌خوانی داشته‌باشد. اگر شما هم کتاب داستان جذابی را خوانده‌اید که به مهارت زبان شما کمک کرده، لطفا با ما به اشتراک بگذارید.

سوالات متداول

آیا داستان‌های سطح بندی شده در این مطلب وجود دارد؟

بله تمامی داستان‌ها در این مطلب به صورت سطح‌بندی شده قرار گرفته‌اند در سه سطح مبتدی، متوسط و پیشرفته و تمامی داستان‌ها با صوت و ویدیو قرار گرفته‌اند.

آیا با داستان انگلیسی می‌توان زبان انگلیسی را یاد گرفت؟

اگر شما از روشی که داخل ویدیو استاد توضیح داده‌اند استفاده کنید قطعا می‌توانید رشدی سریع در یادگیری زبان خود داشته باشید.

10 پاسخ

  1. سلام دوستان
    من از زبان انگلیسی هیچ چیز نمیدونستم و تونستم توی خیلی مدت کوتاه زمان گذاشتن زبانم رو به سطح متوسطی برسونم. داستان ها خیلی خوب هستند از این فرصت برای یادگیری تون استفاده کنید حتما چون هم دارید کلمه ها رو میبینید هم دارید گوش میدید و این جور خیلی تاثیر میزاره.

  2. سلام خسته نباشید
    من سال دوازدهم هستم برای امتحان نهایی بخش شنیداری کدوم سطح رو پیشنهاد میکنید

  3. سلام من یک زبان آموزم وداستان هاتون خیلی جذاب و خوب بود و داستان خوندن برای افزایش دایره لغات خیلی خوبه.اما من دارم لهجه آمریکایی تمرین میکنم ولی داستان شما لهجه ی بریتیش داره

    1. سلام نفس جان
      اگه ادامه‌ی مطلب رو مطالعه کنی پایین کامل توضیح دادیم که داستان چقدر میتونه برای یادگیری زبان بخصوص تقویت مهارت‌های لیسنینگ شما به شدت کمک می‌کنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای پشتیبانی دوره و سوال در مورد ثبت‌نام کامل‌ترین دوره آموزش زبان انگلیسی، به یکی از روش‌های زیر با ما تماس بگیرید.

35درصد تخفیف

این آخرین تلاش و هزینه برای یادگیری زبان تو خواهد بود.

تو هم بیا جزو ۶۰ هزار زبان آموز موفق ماشو…

جهت ثبت نام و دریافت دوره جامع زبان انگلیسی اسم و شماره تماس خود را برای ما ارسال کنید.