در این مقاله قصد داریم به 300 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی بپردازیم که یادگیری آنها میتواند دایره واژگان شما را افزایش داده و مکالمات روزمره را راحتتر سازند.
اسامی جز مهمترین بخشهای جملات در تمامی زبانهای دنیا هستند که با کمک آنها میتوانیم افراد، مکان ها، چیزها یا ایده ها را نشان دهیم؛ البته این اسامی پرکاربرد عمومی بوده و اسم خود شخص را در بر نمیگیرد. به طور مثال کلمه حیوان یک اسم عمومی است اما نام حیوان خاصی مانند اسب را شامل نمیشود.
کلمه girl را در نظر بگیرید؛ معنای این کلمه در زبان فارسی « دختر » است و در لیست اسامی پرکاربرد زبان انگلیسی جای میگیرد؛ زمانی که به جای girl از اسم آن شخص Ashley استفاده کنید، این اسم یک اسم خاص بوده و تنها برای همان شخص استفاده میشود.
در ادامه این مقاله لیست اسامی در اختیار شما قرار میگیرد، که کاربرد عمومی داشته و یک شخص، ایده یا چیز خاصی را مخاطب قرار نمیدهد. همراه هر اسم یک جمله کاربردی هم ذکر شده است که به شما کمک میکند با ساختار جملات بیشتر آشنا شوید.
آموزش ویدئویی اسمهای پر کاربرد انگلیسی
شما میتوانی با گوش دادن به این پادکست و مطالعه این مقاله به راحتترین شکل اسامی پر کاربرد انگلیسی را به خاطر بسپارید:
اسامی پر کاربرد انگلیسی با حرف A
توانایی |
Ability |
I have no doubts as to your ability
من در توانایی شما تردیدی ندارم
دسترسی |
Access |
The only access to the village is by boat
تنها راه دسترسی به روستا با قایق است
تصادف |
Accident |
The traffic accident is really a tragedy
تصادف رانندگی واقعاً یک فاجعه است
حساب/اکانت |
Account |
I don’t have a bank account
من حساب بانکی ندارم
عمل |
Action |
His bad action was scorned by the public
عمل بد او مورد تحقیر عموم قرار گرفت
فعالیت |
Activity |
Activity is the only road to knowledge
فعالیت تنها راه رسیدن به دانش است
بازیگر |
Actor |
He won the best actor award
او برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد
ادرس |
Address |
I made the mistake of giving him my address
من اشتباه کردم که آدرسم را به او دادم
سن |
Age |
The children average seven years of age
کودکان به طور متوسط هفت سال سن دارند
هوا |
Air |
I leaped into the air with joy
با خوشحالی به هوا پریدم
فرودگاه |
Airport |
We managed to get to the airport in time
موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم
لینک مهم:تفاوت و تشخیص صفت و اسم در زبان انگلیسی + 15 مثال
حیوان |
Animal |
A horse is a large animal
اسب حیوان بزرگی است
پاسخ |
Answer |
The answer was an unequivocal no
پاسخ یک “نه” صریح بود
اپارتمان |
Apartment |
I live in an apartment
من در یک آپارتمان زندگی می کنم
سیب |
Apple |
There are about fifty calories in an apple
یک سیب حدود 50 کالری دارد
ارتش |
Army |
The army quickly crushed the revolt
ارتش به سرعت شورش را سرکوب کرد
هنر |
Art |
Art is a lie that tells the truth
هنر دروغی است که حقیقت را بیان می کند
مقاله |
Article |
An article in the newspaper caught my attention
مقاله ای در روزنامه توجه من را جلب کرد
درس مرتبط: “اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش” زبان انگلیسی +مثال + استثناها
اسم های انگلیسی با حرف B
توپ |
Ball |
The dog retrieved the ball from the water
سگ توپ را از آب بیرون آورد
بانک |
Bank |
She was employed in a bank
او در یک بانک استخدام شده بود
بیسبال |
Baseball |
He was on the baseball team
او در تیم بیسبال بود
اساس |
Basis |
Their claim had no basis in fact
ادعای آنها در حقیقت هیچ مبنایی نداشت
سبد |
Basket |
There are sixty oranges in the basket
در سبد شصت پرتقال وجود دارد
حمام |
Bathroom |
Sylvia fetched a towel from the bathroom
سیلویا یک حوله از حمام آورد
اتاق خواب |
Bedroom |
We have a spare bedroom
ما یک اتاق خواب اضافی داریم
پرنده |
Bird |
Every bird likes its own nest
هر پرنده ای لانه خودش را دوست دارد
خون |
Blood |
Blood is thicker than water
خون از آب غلیظ تر است
قایق |
Boat |
We must move to the boat, it’s raining hard
باید به سمت قایق حرکت کنیم، باران شدیدی می بارد
بدن |
Body |
The body and the mind interrelate
بدن و ذهن با هم ارتباط دارند
کتاب |
Book |
Judge not a book by its cover
یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید
نان |
Bread |
All bread is not baked in one oven
همه نانها در یک فر پخته نمیشوند
اتوبوس |
Bus |
We met up at the bus terminal
در پایانه اتوبوس با هم آشنا شدیم
لینک مرتبط: آموزش رایگان کاربرد {اسم بدون حرف تعریف} (No Article) در انگلیسی
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف C
دوربین | Camera |
My camera is fully automatic
دوربین من تمام اتوماتیک است
ماشین | Car |
I wish we had a car
کاش ماشین داشتیم
حرفه | Career |
He is not really suited for a teaching career
او واقعاً برای شغل معلمی مناسب نیست
گربه | Cat |
When the cat’s away, the mice will play
وقتی گربه دور باشد، موش ها بازی می کنند
شیمی | Chemistry |
The professor took the students to the chemistry lab
ستاد دانش آموزان را به آزمایشگاه شیمی برد
قفسه سینه | Chest |
I felt a tremendous pressure on my chest
فشار شدیدی روی قفسه سینه ام احساس کردم
مرغ | Chicken |
I personally would rather roast a chicken whole
من شخصا ترجیح می دهم یک مرغ را کامل کباب کنم
بچه | Child |
She held the child to her bosom
کودک را به آغوش خود گرفت
شکلات | Chocolate |
He broke the chocolate in two
او شکلات را به دو نیم تقسیم کرد
شهر | City |
Hundreds of bombs were dropped on the city
صدها بمب بر روی شهر ریخته شد
کلاس | Class |
That dictionary belongs to the class
آن دیکشنری متعلق به کلاس است
قهوه | Coffee |
I prefer tea to coffee
من چای را به قهوه ترجیح می دهم
دانشکده | College |
Their son will start college in September
پسرشان در سپتامبر کالج را شروع می کند
کمپانی | Company |
She was the boss of a large international company
او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود
کامپیوتر | Computer |
Only authorized personnel have access to the computer system
فقط پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتری دسترسی دارند
لینک مرتبط: آموزش گرامر [اسم با حرف اضافه] در انگلیسی | Nouns + Prepositions
اسمهای انگلیسی Nouns با حرف D
پدر | Dad |
My dad loves to go fishing
پدر من عاشق ماهیگیری است
روز | Day |
Prepare for a rain day
برای یک روز بارانی آماده شوید
مرگ | Death |
There is no medicine against death
هیچ دارویی در برابر مرگ وجود ندارد
افسردگی | Depression |
He suffers from acute depression
او از افسردگی حاد رنج می برد
دستگاه | Device |
The listening device was concealed in a pen
دستگاه شنود در یک خودکار پنهان شده بود
شام | Dinner |
The dinner will be served buffet style
شام به استایل بوفه سرو می شود
کارگردان | Director |
I’m well in with my director
من با کارگردانم رابطه خوبی دارم
سگ | Dog |
Every dog has his day
هر سگی روز خود را دارد
سریال | Drama |
It was good drama, but historically inaccurate
سریال خوبی بود اما از نظر تاریخی نادرست بود
نقاشی | Drawing |
This is a fine drawing
این یک نقاشی خوب است
از دست ندهید: اسامی مرکب انگلیسی را یاد بگیریم! ساختار و گرامر compound nouns
اسمهای انگلیسی با حرف E
گوش | Ear |
The sound smites upon the ear
صدا به گوش می رسد
زمین | Earth |
The earth rotates once a day
زمین روزی یک بار می چرخد
اقتصاد | Economics |
He has never read around the subject of economics
او هرگز پیرامون موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است
ویرایشگر | Editor |
He is the editor of a daily paper
او ادیتور یک روزنامه است
تحصیلات | Education |
We’ve spent a lot on the children’s education
ما خرج زیادی برای تحصیل بچه ها کرده ایم
تخم مرغ | Egg |
I always have a boiled egg for breakfast
من همیشه برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز می خور
انرژی | Energy |
He is full of energy
او سرشار از انرژی است
امتحان | Exam |
I got my exam results today
امروز نتایج امتحانم را گرفتم
مثال | Example |
Illustration by example is better than explanation in words
مثال زدن بهتر از توضیح با کلمات است
هیجان | Excitement |
Her heart was throbbing with excitement
قلبش از هیجان می تپید
ورزش | Exercise |
Please do that exercise over again
لطفاً آن تمرین را دوباره انجام دهید
لینک مفید: آموزش مصدر و اسم مصدر در زبان انگلیسی | Gerunds & Infinitives
اسم های پرکاربرد در انگلیسی با حرف F
صورت | Face |
Good fame is better than a good face
شهرت خوب بهتر از چهره خوب است
حقیقت | Fact |
I was fully aware of the fact
من کاملاً از واقعیت آگاه بودم
خانواده | Family |
He is the eighth child in the family
او هشتمین فرزند خانواده است
فیلم | Film |
We also went to see the film
ما هم برای دیدن فیلم رفتیم
آتش | Fire |
There is no smoke without fire
بدون آتش دودی وجود ندارد
ماهی | Fish |
Never offer to teach fish to swim
هرگز پیشنهاد نکنید که به ماهی ها شنا آموزش دهید
غذا | Food |
He looked longingly at the food on the table
با حسرت به غذای روی میز نگاه کرد
فوتبال | Football |
Football is a team game
فوتبال یک بازی تیمی است
آزادی | Freedom |
Freedom of speech is every American’s birthright
آزادی بیان حق اصلی هر آمریکایی است
دوستی | Friendship |
True friendship lasts forever
دوستی واقعی برای همیشه ماندگار است
از دست ندهید: لیست 100 اسم “جمع بیقاعده” در انگلیسی | Irregular Plural Nouns + ویدئوی آموزشی
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف G
بازی | Game |
The crowd drifted out after the football game
جمعیت بعد از بازی فوتبال بیرون رفتند
زباله | Garbage |
Garbage pollutes our rivers
زباله ها رودخانه های ما را آلوده می کنند
باغ | Garden |
A swarm of bees flew into the garden
دسته ای از زنبورها به داخل باغ پرواز کردند
هدیه | Gift |
It is a gift for my brother
هدیه ای برای برادرم است
دختر | Girl |
I heard a girl squeal in that room
صدای جیغ دختری را در آن اتاق شنیدم
مادربزرگ | Grandmother |
He inherited a fortune from his grandmother
از مادربزرگش ثروتی به ارث برده است
گروه | Group |
The airliner was hijacked by a group of terrorists
هواپیمای مسافربری توسط گروهی از تروریست ها ربوده شد
مهمان | Guest |
Tom was a guest on a live radio show
تام مهمان یک برنامه زنده رادیویی بود
لینک مرتبط: روش جمع بستن اسمها در انگلیسی + قوانین و استثناها
لیست اسامی مهم انگلیسی سری H
مو | Hair |
She dried her hair in the sun
او موهای خود را در آفتاب خشک کرد
دست | Hand |
Don’t bite the hand that feeds you
دستی را که به شما غذا می دهد گاز نگیرید
کلاه | Hat |
The hat is part of the school uniform
کلاه بخشی از لباس مدرسه است
سر | Head |
Better an empty purse than an empty head
یک کیف پول خالی بهتر از یک سر خالی است
سلامتی | Health |
There is no greater riches than health
هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیست
قلب | Heart |
Every heart has its own sorrow
هر قلبی غم خودش را دارد
تاریخ | History |
China is a large country with a long history
چین کشوری بزرگ با تاریخی طولانی است
امید | Hope |
While there is life, there is hope
تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست
بیمارستان | Hospital |
In hospital she’ll be under observation all the time
در بیمارستان همیشه تحت نظر خواهد بود
هتل | Hotel |
Leave your luggage in the hotel
چمدان خود را در هتل بگذارید
خانه | House |
A man’s house is his castle
خانه مرد قلعه اوست
اسم پرکاربرد در انگلیسی با حرف I
یخ | Ice |
She slipped on the ice
او روی یخ لیز خورد
تصویر | Image |
She looked at her image in the mirror
او به تصویر خود در آینه نگاه کرد
اینترنت | Internet |
The popularity of the Internet has soared
محبوبیت اینترنت افزایش یافته است
از دست ندهید: 6 روش تبدیل فعل به اسم در انگلیسی Nominalization + مثال کاربردی
اسم پرکاربرد انگلیسی با حرف J
شغل | Job |
He’s trying to get a job
او در تلاش است تا شغلی پیدا کند
اسمهای پر کاربرد انگلیسی با حرف K
کلید | Key |
Money is the key that opens all doors
پول کلیدی است که همه درها را باز می کند
پادشاه | King |
An owl is the king of the night
جغد پادشاه شب است
اسم های مهم انگلیسی با L
زبان | Language |
She is learning a new language
او در حال یادگیری یک زبان جدید است
رهبر | Leader |
The new leader is a good selection
رهبر جدید انتخاب خوبی است
کتابخانه | Library |
The library is in the center of the town
کتابخانه در مرکز شهر است
زندگی | Life |
What makes life dreary is the want of motive
چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است
لیست | List |
Her name was expunged from the list
نام او از فهرست حذف شد
مکان | Location |
The location of the hotel is sublime
موقعیت هتل عالی است.
از دست ندهید: 50 “نسبت فامیلی و خانوادگی” در زبان انگلیسی
اسمهای پرکاربرد انگلیسی سری M
مجله | Magazine |
This magazine comes out quarterly
این مجله به صورت فصلی منتشر می شود
مرکز خرید | Mall |
The crowds thronged into the mall
جمعیت به مرکز خرید هجوم آوردند
نقشه | Map |
Mark the place on the map
مکان را روی نقشه علامت گذاری کنید
بازار | Market |
I usually buy all my vegetables at the market
من معمولا همه سبزیجاتم را از بازار می خرم
ریاضی | Math |
She’s learning calculus in math class
او در کلاس ریاضی حساب دیفرانسیل و انتگرال را یاد می گیرد
رسانه | Media |
He didn’t like the media probing into his past
او دوست نداشت رسانه ها در مورد گذشته او تحقیق کنند
دارو | Medicine |
A good medicine tastes bitter
داروی خوب طعم تلخی دارد
منو | Menu |
The waiter brought the menu
گارسون منو آورد
پیام | Message |
The message was written in code
پیام به صورت کد نوشته شده بود
فلز | Metal |
Aluminum is a kind of metal
آلومینیوم نوعی فلز است
روش | Method |
He invented a new method to make bread
او روش جدیدی برای تهیه نان ابداع کرد
پول | Money |
Love of money is the root of all evil
عشق به پول ریشه همه بدی هاست
ماه | Month |
December is the last month of the year
دسامبر آخرین ماه سال است
صبح | Morning |
Two of the students were tardy this morning
امروز صبح دو نفر از دانش آموزان تاخیر داشتند
موش | Mouse |
I held the mouse by its tail
موش را از دمش گرفتم
فیلم | Movie |
Just relax and enjoy the movie
فقط استراحت کنید و از فیلم لذت ببرید
موزیک | Music |
Music washes away from the soul the dust of everyday life
موسیقی غبار زندگی روزمره را از روح پاک می کند
از دست ندهید: معرفی کامل [اعضای بدن] به انگلیسی | Body Parts in English
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف N
اسم | Name |
A good name is better than (great) riches
نام نیک بهتر از ثروت (بزرگ) است
ملیت | Nation |
The Chinese are an industrious nation
چینی ها ملتی پرتلاش هستند
طبیعت | Nature |
Nature will have its course
طبیعت مسیر خود را خواهد داشت
اخبار | News |
She passed out when she heard the tragic news
با شنیدن این خبر غم انگیز از حال رفت
روزنامه | Newspaper |
I wish to insert an advertisement in your newspaper
می خواهم در روزنامه شما آگهی درج کنم
شب | Night |
A huge bomb blast rocked central London last night
انفجار مهیبی شب گذشته مرکز لندن را لرزاند
اسمهای رایج در زبان انگلیسی با O
اداره | Office |
Our office is open from Monday to Friday inclusive
اداره ما از دوشنبه تا جمعه باز است
روغن | Oil |
Oil doesn’t mix with water
روغن با آب مخلوط نمی شود
اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P
کاغذ | Paper |
There is a blot of ink on the paper
یک لکه جوهر روی کاغذ وجود دارد
مسافر | Passenger |
Passenger ships are a costly way to travel
کشتی های مسافربری راهی پرهزینه برای سفر هستند
مردم | People |
Never judge people by their appearance
هرگز افراد را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید
اجازه | Permission |
She begged permission to leave
او اجازه خروج خواست
شخص | Person |
I am not myself a punctual person
من خودم آدم وقت شناس نیستم
شخصیت | Personality |
He has a strong personality
شخصیتی قوی دارد
گوشی همراه | Phone |
I didn’t make any phone calls
هیچ تماس تلفنی نداشتم
عکس | Photo |
Please send a photo
لطفا یک عکس ارسال کنید
فیزیک | Physics |
He majors in physics
او در رشته فیزیک تحصیل می کند
پیانو | Piano |
You play the piano well
شما به خوبی پیانو می نوازید
پیتزا | Pizza |
I live for pizza
من برای پیتزا زندگی میکنم
مکان | Place |
Let’s go to that new pizza place tonight
بیا امشب به آن پیتزافروشی جدید برویم
پلتفرم | Platform |
Your questions will be answered from the platform
سوالات شما از پلتفرم پاسخ داده می شود
شعر | Poem |
He recited the poem to the class
او شعر را برای کلاس خواند
پلیس | Police |
The thief is wanted by the police
سارق تحت تعقیب پلیس است
قدرت | Power |
Knowledge is power
دانش قدرت است
تمرین | Practice |
Without practice, hopes will be reduced to zero
بدون تمرین، امیدها به صفر می رسد
قیمت | Price |
The price of wheat had reached an all-time low
قیمت گندم به پایین ترین حد خود رسیده بود
از دست ندهید: روزهای هفته به انگلیسی
اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف Q
ملکه | Queen |
The queen bore him four fine sons
ملکه برای او چهار پسر خوب به دنیا آورد
سوال | Question |
She answered the question in the negative
او به این سؤال پاسخ منفی داد
اسم در انگلیسی (R)
رادیو | Radio |
She’s listening to the radio
او در حال گوش دادن به رادیو است
دلیل | Reason |
Love is without reason
عشق بی دلیل است
ضبط | Recording |
The recording quality is excellent
کیفیت ضبط عالی است
یخچال | Refrigerator |
We have a refrigerator in our kitchen
ما یک یخچال در آشپزخانه خود داریم
مسئولیت | Responsibility |
He has no sense of responsibility
او هیچ احساس مسئولیتی ندارد
رستوران | Restaurant |
This restaurant has a fine reputation
این رستوران شهرت خوبی دارد
نتیجه | Result |
She was disheartened at the result
او از نتیجه ناامید شد
ریسک | Risk |
Without risk, there is no reward
بدون ریسک، هیچ پاداشی وجود ندارد
رودخانه | River |
We crossed over the river into Sweden
از رودخانه عبور کردیم و وارد سوئد شدیم
جاده | Road |
Perseverance is the only road to success
پشتکار تنها راه موفقیت است
سنگ | Rock |
There’s a lot of danger in rock climbing
در صخره نوردی خطرات زیادی وجود دارد
نقش | Role |
Money played an important role in his life
پول نقش مهمی در زندگی او داشت
اتاق | Room |
His room is thrice the size of mine
اندازه اتاق او سه برابر اتاق من است
اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف S
سالاد | Salad |
Avocado salad is a favourite of mine
سالاد آووکادو مورد علاقه من است
نمک | Salt |
Salt is crucial in cooking
نمک در آشپزی بسیار مهم است
نمونه | Sample |
Each sample was examined through a microscope
هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد
صحنه | Scene |
I can hardly imagine such a scene
من به سختی می توانم چنین صحنه ای را تصور کنم
مدرسه | School |
I don’t remember my first day at school
اولین روز مدرسه ام را به یاد نمی آورم
علم | Science |
Some people think that chess is a science
برخی فکر می کنند که شطرنج یک علم است
صفحه نمایش | Screen |
He went on staring at the TV screen
او همچنان به صفحه نمایش تلویزیون خیره شد
شکل | Shape |
The island was originally circular in shape
این جزیره در ابتدا دایره ای شکل بود
پیراهن | Shirt |
You look good in that shirt
شما در آن پیراهن خوب به نظر میرسید
خواننده | Singer |
She is my favorite singer
او خواننده مورد علاقه من است
اقا | Sir |
Can I help you, sir?
میتوانم به شما کمک کنم، قربان
خواهر | Sister |
The resemblance between Susan and her sister was remarkable
شباهت سوزان و خواهرش جالب بود
محل مکان | Site |
The statue was removed to another site
مجسمه به مکان دیگری منتقل شد
مهارت | Skill |
This job demands a high degree of skill
این شغل به مهارت بالایی نیاز دارد
نرم افزار | Software |
The software has no particular distinguishing features
نرم افزار هیچ ویژگی متمایز خاصی ندارد
صدا | Sound |
The sound of the music died away
صدای موسیقی خاموش شد
سوپ | Soup |
The soup is warming up on the stove
سوپ روی اجاق در حال گرم شدن است
فضا | Space |
There’s a lot of storage space in the loft
فضای ذخیره سازی زیادی در انبار وجود دارد
ورزش | Sport |
sailing is a wonderful sport
قایقرانی ورزش فوق العاده ای است
مربع | Square |
The area of the office is 35 square metres
مساحت دفتر 35 متر مربع است
ستاره | Star |
The club were forced to sell their star player
باشگاه مجبور شد ستاره خود را بفروشد
فروشگاه | Store |
The store has a lot of regular customers
فروشگاه مشتریان دائمی زیادی دارد
داستان | Story |
Every picture tells a story
هر تصویر داستانی را بیان می کند
استرس | Stress |
Your headaches are due to stress
سردردهای شما به دلیل استرس است
اسم انگلیسی پرکاربرد با حرف T
وظیفه | Task |
We have a formidable task ahead of us
ما کار سختی در پیش داریم
چای | Tea |
Bring back some tea for me
برای من چای بیاور
معلم | Teacher |
Experience is the best teacher
تجربه بهترین معلم است
تلویزیون | Television |
I saw the Olympic Games on television
بازی های المپیک را از تلویزیون دیدم
تنیس | Tennis |
I like to play tennis
من دوست دارم تنیس بازی کنم
چیز | Thing |
There’s no such thing as bad publicity
چیزی به نام تبلیغات بد وجود ندارد
فکر | Thought |
The wish is father to the thought
آرزو پدر اندیشه است
زمان | Time |
There is a time for all things
برای همه چیز زمانی وجود دارد
زبان | Tongue |
A good tongue is a good weapon
زبان خوب، سلاح خوبی است
ابزار | Tool |
A hammer is a sort of tool
چکش نوعی ابزار است
دندان | Tooth |
My tooth is killing me
دندونم داره منو میکشه
موضوع | Topic |
This topic requires a lot of deep thinking
این موضوع نیاز به تفکر عمیق زیادی دارد
شهر | Town |
She has several friends in the town
او چندین دوست در شهر دارد
حقیقت | Truth |
Truth hath a good face, but ill clothes.
حقیقت چهره نیکو دارد، اما لباس بد
دو | Two |
No man can do two things at once
هیچ مردی نمی تواند دو کار را همزمان انجام دهد
لینک مفید: چگونه متون انگلیسی را “ترجمه” کنیم؟ | 10 تکنیک طلایی ترجمه
اسم های رایج در انگلیسی (U)
عمو/ دایی | Uncle |
I don’t have much contact with my uncle
من زیاد با عمویم ارتباط ندارم
دانشگاه | University |
She teaches English at London University
او در دانشگاه لندن انگلیسی تدریس میکند
اسمهای مهم در انگلیسی با حرف V
ویدیو | Video |
She has watched the race on video
او مسابقه را به صورت ویدئویی تماشا کرده است
ویروس | Virus |
She has got some kind of virus
او به نوعی ویروس مبتلا شده است
صدا | Voice |
Give every man thy ear, but few thy voice
گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را کم
اسمهای پرکاربرد انگلیسی W
جنگ | War |
If you wish for peace, be prepared for war
اگر آرزوی صلح دارید، برای جنگ آماده باشید
هشدار | Warning |
She didn’t heed my warning
او به هشدار من توجه نکرد
آب | Water |
Beware of a silent dog and still water
مراقب سگ ساکت و آب ساکن باشید
مسیر | Way |
Love will find a way
عشق راهی پیدا خواهد کرد
آب و هوا | Weather |
The good seaman is known in bad weather
دریانورد خوب در هوای بد شناخته می شود
وب | Web |
Our web page had 243 hits this week
صفحه وب ما در این هفته 243 بازدید داشت
عروسی | Wedding |
He hasn’t any suitable shoes for the wedding
کفش مناسبی برای عروسی ندارد
همسر | Wife |
A good husband makes a good wife
شوهر خوب، زن خوب می سازد
باد | Wind |
Hoist your sail when the wind is fair
بادبان خود را هنگامی که باد می وزد بالا ببرید
برنده | Winner |
There will be a prize for the winner
برای برنده جایزه در نظر گرفته می شود
چوب | Wood |
William was chopping wood for fire
ویلیام در حال خرد کردن هیزم برای آتش بود
کلمه | Word |
There is great difference between word and deed
برای یک مرد عاقل یک کلمه کافی است
کار | Work |
Work will not kill a man but worry will
کار انسان را نمی کشد اما نگرانی می کشد
جهان | World |
This world belongs to the energetic
این دنیا متعلق به افراد پر انرژی است
نویسنده | Writer |
He was a writer of repute
او نویسنده ای معروف بود
مطالعه کنید: 8 تا از بهترین “مستندها” برای تقویت زبان انگلیسی + دانلود
اسم پرکاربرد در انگلیسی با Y
سال | Year |
May good fortune find you this yea
باشد که بخت خوب شما را در این سال پیدا کند
از دست ندهید: چگونه “کلمات انگلیسی” را به خاطر بسپاریم؟ + ۱۰ روش آسان حفظ لغات
سایر اسمهای پرکاربرد در انگلیسی
پایان | End |
A woman’s work is never at an end
کار یک زن هرگز به پایان نمی رسد
عضو | Member |
I am a member of the basketball team
من عضو تیم بسکتبال هستم
انجمن | community |
He did it for the interests of the community
او این کار را برای منافع جامعه انجام داد
رئیس جمهور | president |
The two spies were pardoned yesterday by the President
این دو جاسوس دیروز توسط رئیس جمهور مورد عفو قرار گرفتند
تیم | team |
He’ll be a great asset to the team
او یک سرمایه بزرگ برای تیم خواهد بود
دقیقه | minute |
There’s one born every minute
در هر دقیقه یک نفر به دنیا می آید
ایده | idea |
We are totally supportive of this idea
ما کاملاً از این ایده حمایت می کنیم
بچه | kid |
Having a kid is a 24/7 job
بچه دار شدن یک شغل 24 ساعته است
اطلاعات | information |
For more information, visit our website
برای اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید
پشت / کمر | back |
Straighten your back – try not to slouch
پشت خود را صاف کنید – سعی کنید خم نشوید
والدین | parent |
The written consent of a parent is required
رضایت کتبی یکی از والدین الزامی است
دفتر | office |
His office is on the third floor
دفترش در طبقه سوم است
در | door |
Open not your door when the devil knocks
وقتی شیطان در می زند، در را باز نکنید
بیزنس | Business |
Do business, but be not a slave to it
تجارت کنید، اما برده آن نباشید
دوران کودکی | Childhood |
From earliest childhood she’d had a love of dancing
از همان دوران کودکی او عاشق رقص بود
خطر | Danger |
Danger is next neighbour to security
خطر همسایه کناری امنیت است
داده ها | Data |
She still needs to analyse the data
او هنوز نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها دارد
شیشه | Glass |
Nature is the glass reflecting truth
طبیعت شیشه ای است که حقیقت را منعکس میکند
چمن | Grass |
The grass was cool and pleasant underfoot
علف زیر پا خنک و دلپذیر بود
گلف | Golf |
I like to play golf
من دوست دارم گلف بازی کنم
سخت افزار | Hardware |
The company deals in both hardware and software
این شرکت در زمینه سخت افزار و نرم افزار فعالیت می کند
هیدروژن | Hydrogen |
Water is composed of hydrogen and oxygen
آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است
عسل | Honey |
Old bees yield no honey
زنبورهای پیر عسل تولید نمی کنند
زیبایی | Beauty |
Love is the beauty of soul
عشق زیبایی روح است
قناعت | Contentment |
Happiness consists in contentment
خوشبختی در قناعت است
شجاعت | Courage |
He praised her for her courage
او را به خاطر شجاعتش ستود
جرم | Crime |
He has committed a crime
او مرتکب جرم شده است
رشد | Growth |
The 1990s were a period of rapid change/growth
دهه 1990 دوره تغییر/رشد سریع بود
شادی | Happiness |
Riches do not always bring happiness
ثروت همیشه خوشبختی نمی آورد
نفرت | Hate |
Love, joy, hate, fear and jealousy are all emotions
عشق، شادی، نفرت، ترس و حسادت همه احساسات هستندJoy شادی
عدالت | Justice |
Justice must be done even if the sky falls
عدالت باید اجرا شود حتی اگر آسمان سقوط کند
خنده | Laughter |
Laughter is the best medicine
خنده بهترین دوا است
قانون | Law |
Law makers should not be law breakers
قانونگذاران نباید قانون شکن باشند
مطالعه کنید: بازی کنید و لغت یادبگیرید! [معرفی۱۰بازی زبان انگلیسی]
آزادی | Liberty |
The price of liberty is eternal vigilance
بهای آزادی هوشیاری ابدی است
عشق | Love |
When love puts in, friendship is gone
وقتی عشق وارد می شود، دوستی از بین می رود
شانس | Luck |
Behind bad luck comes good luck
پشت بدشانسی، خوش شانسی می آید
لوکس | Luxury |
A refrigerator was then a luxury
آن زمان یخچال یک کالای لوکس بود
نیاز | Need |
True love shows itself in time of need
عشق واقعی در زمان نیاز خود را نشان میدهد
نظر | Opinion |
I’ve recently changed my opinion of her
من اخیراً نظرم را در مورد او تغییر داده ام
فرصت | Opportunity |
We’re missing out on a tremendous opportunity
ما یک فرصت فوق العاده را از دست می دهیم
درد | Pain |
Poverty is a pain, but no disgrace
فقر درد است، اما ننگ نیست
واقعیت | Reality |
She refuses to face reality
از رویارویی با واقعیت امتناع می کند
آرامش | Relaxation |
I play the piano for relaxation
برای آرامش پیانو می نوازم
رضایت | Satisfaction |
It gave me a feeling of satisfaction
به من احساس رضایت داد
سرعت | Speed |
Our speed averaged out at 50 km an hour
سرعت ما به طور متوسط 50 کیلومتر در ساعت بود
پیروزی | Victory |
The victory was nothing less than a miracle
پیروزی چیزی جز یک معجزه نبود
گرما | Warmth |
We felt the warmth of the sun
گرمای خورشید را احساس کردیم
ثروت | Wealth |
Good health is above wealth
سلامتی بالاتر از ثروت است
دانش اموز | Student |
Jack is a clever student
جک دانش آموز باهوشی است
درخت | Tree |
A tree is known by its fruit
درخت را از میوه اش میشناسند
جعبه | Box |
This box weighs five kilogrammes
وزن این جعبه پنج کیلوگرم است
مشتری | Customer |
Customer relations is an important element of the job
ارتباط با مشتری یک عنصر مهم کار است
فرودگاه | Airport |
We managed to get to the airport in time
موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم
کیف | Briefcase |
He unclasped his briefcase and took out his notes
کیفش را باز کرد و یادداشت هایش را بیرون آورد
پروانه | Butterfly |
Love is like a butterfly
عشق مثل پروانه است
زمینه | Background |
The job would suit someone with a business background
این شغل برای کسی که سابقه بیزینس دارد مناسب است
کابیت | Cupboard |
The mice in the cupboard squeaked
موش های داخل کمد جیرجیر کردند
سنجاقک | Dragonfly |
A dragonfly has a life spen of 24 hours
سنجاقک 24 ساعت عمر می کند
اتش بازی | Fireworks |
I was attracted by the spectacular display of fireworks
نمایش دیدنی آتش بازی من را جذب کرد
رد پا | Footprint |
The outline of a footprint was visible in the snow
طرح کلی رد پا در برف قابل مشاهده بود
شراکت | Partnership |
They decided to break up the partnership
آنها تصمیم گرفتند شراکت را به هم بزنند
فتوکپی | Photocopy |
Please send a photocopy of your passport
لطفا فتوکپی پاسپورت خود را ارسال کنید
بارانی | Raincoat |
I like this purple raincoat
من این بارانی بنفش را دوست دارم
اسنوبرد | Snowboard |
The children love to snowboard in winter
بچه ها عاشق اسنوبرد در زمستان هستند
آفتاب | Sunshine |
You are the sunshine that makes my day
تو آفتابی هستی که روز مرا میسازد
فنجان چای | Teacup |
I’m awfully sorry. I’ve broken a teacup
من واقعا متاسفم. من فنجان چای را شکستم
قوری | Teapot |
The teapot dropped out of her hand
قوری از دستش افتاد
رعد و برق | Thunderstorm |
She got caught in a thunderstorm
او گرفتار رعد و برق شد
جدول زمانی | Timetable |
We have a new timetable each term
ما هر ترم یک جدول زمانی جدید داریم
دوش | Shower |
A shower will refresh you
دوش گرفتن شما را سرحال می کند
سقوط | Fall |
A light rain began to fall
باران خفیفی شروع به باریدن کرد
کارکنان | Staff |
We’ve been having trouble getting staff
ما برای جذب کارمندان مشکل داشتیم
دوره 500عبارت کاربردی زبان انگلیسی
در این دوره عبارتهای پر کاربردی آموزش داده شده است که شما با دیدن آن به راحتی بدون این که کلمه و عبارتی در جمله های روز مره خود کم بیاورید میتوانید استفاده کنید. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
سخن پایانی
در این مقاله لیست پرکاربردترین و مهمترین اسمها در زبان انگلیسی را جمع آوری کردهایم. با خواندن این مقاله تمام اسمهای مهم عان در زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت. با کمک مثالها میتوانید این اسمها را بهتر یاد بگیرید.