برای اینکه بتوانید به موقعیت مکانی کسی یا جایی در زبان انگلیسی اشاره کنید، به جهتها نیاز دارید. جهتها علامتهای مکاننمایی هستند که موقعیت نسبی یا جغرافیایی مکانها، منطقهها، شهرها و کشورها را نشان میدهند.
یکی از بخشهای مهم آموختن زبان انگلیسی یادگیری جهتها (direction words) است. برای آدرس دادن یا اشاره به موقیعت جغرافیایی یک مکان باید با کلمات، عبارتها و نحوه استفاده از جهتها در انگلیسی آشنا باشید.
در این مطلب قصد داریم در مورد جهتها به انگلیسی صحبت کنیم و به کاربرد جهتهای جغرافیایی و نسبی اشاره داشته باشیم. با ما همراه باشید.
جهتهای جغرافیایی به انگلیسی
زمانی که در یک محیط جدید و ناآشنا قرار میگیریم پیدا کردن مسیرها میتواند به یک چالش تبدیل شود. اما اگر جهتهای جغرافیایی را بلد باشیم، با کمک یک نقشه میتوانیم موقعیت جغرافیایی مکان مورد نظرمان را پیدا کنیم و نقشه را بخوانیم. آشنایی با اسم جهتهای جغرافیایی همچنین میتواند در مسیریابیهای شهری نیز به ما کمک کند.
جهتهای جغرافیایی به دو دسته تقسیم میشوند:
• جهتهای اصلی: شمال (North)، جنوب (South)، شرق (East) و غرب (West)
• جهتهای فرعی: شمال شرقی (North-East)، شمال غربی (North-West)، جنوب شرقی (South-East)، جنوب غربی (South-West)
در زیر به نحوه کاربرد هر یک از جهتهای جغرافیایی در جملات انگلیسی اشاره میکنیم.
مطلب کاربردی: شماره تلفن به انگلیسی
شمال – North
به قسمت بالای نقشههای جغرافیایی، شمال یا North گفته میشود. عقربه قطبنماها همیشه به سمت شمال اشاره میکنند. در نقشههای جغرافیایی جهت شمال را با حرف N هم نشان میدهند. جهت North در زبان انگلیسی میتواند در قالب اسم، صفت یا قید مورد مورد استفاده قرار بگیرد.
اسم
واژه North میتواند در جایگاه اسم یک جمله انگلیسی به کار برود. North در قالب اسم، به خود جهت شمال اشاره دارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
• Polar bears live in the north.
خرسهای قطبی در شمال زندگی میکنند.
• A wind blew from the north.
باد از شمال وزید.
صفت
واژه North میتواند در قالب صفت یک کلمه دیگر هم در جمله استفاده شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
• He lives in North Tehran.
او شمال تهران زندگی میکند.
• The north bank of the river.
ساحل شمالی رودخانه.
نکته: شما میتوانید از north در قالب صفت به صورتهای زیر هم استفاده کنید:
• Northern
• northerly
• northwardly
قید
واژه North میتواند در جایگاه قید جمله نیز قرار گرفته و به جهت جغرافیایی مکانی اشاره کند. North در قالب قید به معنی “به سمت شمال” است. به مثالهای زیر توجه کنید:
• Our house faces north.
خانه ما رو به شمال است.
• He lives north of London.
او در شمال لندن زندگی میکند.
از دست ندهید: آب و هوا به انگلیسی
جنوب – South
به قسمت پایین نقشههای جغرافیایی جنوب یا South گفته میشود. جنوب همیشه به سمت پیکان پایینی قطبنماست. در نقشهها جنوب را با حرف اختصاری S یا گاهی Sth هم نشان میدهند. جهت South در زبان انگلیسی میتواند در قالب اسم، صفت یا قید مورد مورد استفاده قرار بگیرد.
اسم
واژه South میتواند در جایگاه اسم یک جمله انگلیسی به کار برود. South در قالب اسم به خود جهت جنوب اشاره دارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
• The best beaches are in the south
بهترین ساحلها در جنوب هستند.
• He lives in the south of England.
او جنوب انگلستان زندگی میکند.
نکته: زمانی که واژه South با حروف بزرگ نوشته شود و پیش از آن از کلمه the استفاده شود (به صورت the South) به معنی ایالتهای جنوبی کشور آمریکاست.
نکته: واژه south در اصطلاحات انگلیسی میتواند به معنی ضمنی دیگری غیر اشاره به جهت جغرافیایی جنوب به کار رود. در اصطلاحات انگلیسی از این کلمه برای اشاره به بحرانی شدن یا خراب شدن اوضاع هم استفاده میشود. این اصطلاح بیشتر نظامیست.
به عنوان مثال “things went south after that”، به معنی “بعدش اوضاع خراب شد” است.
صفت
واژه South میتواند در قالب صفت یک کلمه دیگر هم در جمله استفاده شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
The storm will reach the South coast tomorrow.
طوفان فردا به ساحل جنوبی میرسد.
You can find the best diamonds in South Africa.
شما میتوانید بهترین الماسها را در آفریقای جنوبی پیدا کنید.
نکته: شما میتوانید از south در قالب صفت به صورتهای زیر هم استفاده کنید:
• southern
• southward
• southwards
• southwardly
قید
واژه South میتواند در جایگاه قید جمله نیز قرار گرفته و به جهت جغرافیایی مکانی اشاره کند. South در قالب قید به معنی “به سمت جنوب” است. به مثال زیر توجه کنید:
• Our car broke down a mile east of the city.
ماشین ما یک مایل از جنوب شهر خراب شد.
شرق – East
اگر رو به شمال بایستید، سمت راست شما جهت شرق خواهد بود. به قسمت راست نقشههای جغرافیایی شرق یا East گفته میشود. در نقشهها شرق را با حرف اختصاری E نشان میدهند. جهت East در زبان انگلیسی میتواند در قالب اسم، صفت یا قید مورد مورد استفاده قرار بگیرد.
اسم
واژه East میتواند در جایگاه اسم یک جمله انگلیسی به کار برود. East در قالب اسم به خود جهت شرق اشاره دارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
• A gale was blowing from the east.
باد از شرق میوزید.
• The sun rises in the east.
خورشید از شرق طلوع میکند.
نکته: زمانی که واژه East با حروف بزرگ نوشته شود و پیش از آن از کلمه the استفاده شود (به صورت the East) به معنی کشورهای شرقی (چین، هند، ژاپن، تایلند، کره و غیره) است.
مطالعه کنید: بهترین کتاب لغت انگلیسی
صفت
واژه East میتواند در قالب صفت یک کلمه دیگر هم در جمله استفاده شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
• The hospital’s east wing.
بال شرقی بیمارستان.
• It is sunny on the east coast.
هوا در ساحل شرقی آفتابیست.
نکته: شما میتوانید از East در قالب صفت به صورت eastern هم استفاده کنید.
قید
واژه East میتواند در جایگاه قید جمله نیز قرار گرفته و به جهت جغرافیایی یک مکان اشاره کند. East در قالب قید به معنی “به سمت شرق” است. به مثال زیر توجه کنید:
• We drove east for 50 miles
ما 50 مایل به سمت شرق رانندگی کردیم.
غرب – West
اگر رو به شمال بایستید، سمت چپ شما جهت غرب خواهد بود. به قسمت راست نقشههای جغرافیایی غرب یا West گفته میشود. در نقشهها غرب را با حرف اختصاری W نشان میدهند. جهت West در زبان انگلیسی میتواند در قالب اسم، صفت یا قید مورد مورد استفاده قرار بگیرد.
اسم
واژه West میتواند در جایگاه اسم یک جمله انگلیسی به کار برود. West در قالب اسم به خود جهت غرب اشاره دارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
• He was coming from the west.
او از غرب میآمد.
• The sun sets in the east.
خورشید در غرب غروب میکند.
نکته: زمانی که واژه West با حروف بزرگ نوشته شود و پیش از آن از کلمه the استفاده شود (به صورت the West) به معنی ایالتهای غربی کشور آمریکا است.
صفت
واژه West میتواند در قالب صفت یک کلمه دیگر نیز در جمله استفاده شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
• The west coast.
ساحل غربی.
• America is in the west.
آمریکا در غرب است.
نکته: شما میتوانید از West در قالب صفت به صورت Western هم استفاده کنید.
قید
واژه West میتواند در جایگاه قید جمله نیز قرار گرفته و به جهت جغرافیایی یک مکان اشاره کند. West در قالب قید به معنی “به سمت غرب” است. به مثال زیر توجه کنید:
• Then go west for about 10 minutes.
بعدش حدود 10 دقیقه به سمت غرب برو.
نکته: زمانی که جهتهای جغرافیایی بخشی از یک اسم خاص را تشکیل میدهند با حروف بزرگ نوشته میشوند. به عنوان مثال:
• South Africa (آفریقای جنوبی)
• East Timor (تیمور شرقی)
• North America (آمریکای شمالی)
• the South Pole (قطب جنوب)
• Northwest Territories (قلمروهای شمال غربی)
کلیک کنید: 40 مکالمه انگلیسی بین دو دوست
جهتهای فرعی در انگلیسی
کاربرد جهتهای فرعی (Northwest،Northeast،Southwest،Southeast) در زبان انگلیسی نیز مانند جهتهای اصلیست. جهتهای فرعی هم میتوانند درست مانند جهتهای اصلی در قالب اسم، صفت و قید داخل جملات به کار بروند. قاعده استفاده از آنها با جهتهای اصلی تفاوتی ندارد.
صحبت کردن در مورد جهتهای جغرافیایی به انگلیسی
ساختارهای مشخصی برای استفاده جهتها در جملات انگلیسی وجود دارد. ساختارهایی که بسته به نقش جهتها داخل جمله (اسم، صفت یا قید) تعیین میشوند.
در زیر به ساختارهای استفاده از جهتها در جملات انگلیسی اشاره میکنیم:
1. جهت جغرافیایی یک مکان نسبت به مکان دیگر
زمانی که قصد دارید در زبان انگلیسی جهت جغرافیایی یک مکان را نسبت به مکانی دیگر توشیح دهیم باید از این ساختار استفاده کنیم:
[place] is [direction word] of [another place].
{نام مکان} + is/are + {جهت جغرافیایی }+ of + {نام مکان دیگر}
• [Oregon] is [south] of [Washington].
اورگان در جنوب واشنگتن است.
2. جهت جغرافیایی یک مکان نسبت به کل کشور
زمانی که قصد دارید موقعیت جغرافیایی یک مکان در یک کشور را توضیح دهید باید از ساختار جملهبندی زیر استفاده کنید:
[town/city] is in the [direction word] part of [country]
[شهر] is in the [جهت] part of [کشور]
[town/city] is in the [direction word] of [country]
[شهر] is in the [جهت جغرافیایی] of [کشور]
• [San Diego] is in the [western] part of [the United States].
سن دیگو در بخش غربی ایالات متحده آمریکا است.
• [Shiraz] is in the [south] of [Iran].
شیراز در جنوب ایران قرار دارد.
3. جهت جغرافیایی کشورها نسبت به یکدیگر
زمانی که قصد دارید در مورد موقعیت جغرافیایی دو کشور نسبت به یکدیگر صحبت کنید، باید از جهتها در انگلیسی با ساختار زیر استفاده کنید:
[country] is to the [direction word] of [another country]
[کشور] is to the [جهت جغرافیایی] of [کشور دیگر]
• [The United States] is to the [south] of [Canada].
آمریکا در جنوب کانادا قرار دارد.
4. جهت جغرافیایی یک مکان کوچکتر نسبت به یک مکان بزرگتر
زمانی که قصد دارید در مورد جهت جغرافیایی یک مکان کوچکتر نسبت به یک مکان بزرگتر به انگلیسی توصیح دهید، باید از ساختارهای زیر استفاده کنید:
[specific place] is to the [direction word] of [another place]
[نام یک مکان خاص] is to the [جهت جغرافیایی] of [نام مکان دیگر]
[specific place] is in [direction word + ern] [another place]
[نام یک مکان خاص] is in [ern + جهت جغرافیایی] [نام مکان دیگر]
• The [San Diego Zoo] is to the [north] of [San Diego].
باغوحش سن دیگو در شمال سن دیگو قرار دارد.
• The [San Diego Zoo] is in [northern] [San Diego].
باغ وحش سن دیگو در شمال سن دیگو است.
مطلب کاربردی: معرفی 20 تا از بهترین دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفاوت in the north و to the north و north
نحوه استفاده از جهتهای جغرافیایی در انواع ساختارهای جملات انگلیسی به سه بخش تقسیم میشود:
• to the [direction word] (to the east)
• in the[direction word] (in the west)
• [direction word]+ of (north of)
از ترکیب to the + جهت جغرافیایی، برای نشان دادن جهت یک شهر یا مکان نسبت به جهت یک شهر یا مکان دیگر استفاده میشود.
• Japan is to the east of China.
ژاپن سمت شرق چین است.
• Belgium is to the north of France.
بلژیک سمت شمال فرانسه است.
• Margate is to the east of London.
مارگیت در سمت شرق لندن است. (جایی خارج از لندن)
از ترکیب in the + جهت جغرافیایی، برای نشان دادن موقعیت جغرافیایی یک مکان خاص یا یک فرد نسبت به یک مکان بزرگتر استفاده میشود.
• Paris is in the north of France.
پاریس در شمال فرانسه است.
• Shanghai is in the east of China.
شانگهای در شرق چین است.
• John lives in the south of London
جان در جنوب لندن زندگی میکند. (داخل لندن)
از ترکیب جهت جغرافیایی + of نیز برای نشان دادن محل زندگی یک فرد در یک شهر، یا نشان دادن موقعیت جغرافیایی یک مکان نسبت به یک مکان دیگر استفاده میشود.
• Europe is west of Russia.
اروپا غرب روسیه ست.
• Sweden is north of France.
سوئد شمال فرانسه است.
• Mary lives south of London, in Harley.
ماری جنوب لندن، در شهر هارلی زندگی میکند. (خارج از لندن)
نحوه ساختن صفت با جهتهای جغرافیایی به انگلیسی
گرچه جهتهای جغرافیایی به تنهایی میتوانند در قالب صفت جمله به کار روند اما اضافه کردن پسوند ern نیز آنها را به صفت تبدیل میکند. به مثالهای زیر توجه کنید:
• Northern hemisphere – نیم کره شمالی
• Eastern promises – قولهای شرقی
• Southwestern food – غذاهای جنوبغربی
مطلب خواندنی: قید زمان در انگلیسی
جهتهای ابتدایی به انگلیسی
جهتهای ابتدایی شامل بالا (up)، پایین (down)، چپ (left) و راست (right) میشوند. چهار جهت ابتدایی میتوانند کاربردهای متعددی داشته باشند. از اشاره کردن به یک سمت گرفته تا آدرس دادن. جملههای زیر نمونههای خوبی از استفاده از جهتهای ابتدایی به انگلیسی هستند:
• Look up.
بالا را نگاه کن.
• Go down the hall.
برو پایین راهرو.
• He is sitting to your left.
او سمت چپ تو نشسته است.
• Raise your right hand.
دست راستت را بیاور بالا.
• Go up to the street.
برو بالای خیابان.
• It’s on the left corner.
(آن) در گوشه سمت چپ قرار دارد.
مطالعه کنید: علامت نقل قول در انگلیسی
جهتهای نسبی به انگلیسی
بجز جهتهای ابتدایی و جهتهای جغرافیایی، تعدادی جهتهای نسبی وجود دارند که برای اشاره به موقعیت مکانی افراد، اشیاء و امکان نسبت به یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. جهتهایی مانند روبرو، پشت سر، کنار، در میان، زیر، رو و غیره جزو جهتهای نسبی هستند.
از جهتها بیشتر برای آدرس دادن در انگلیسی استفاده میشود.
در زیر به جهتهای نسبی در انگلیسی اشاره میکنیم:
• Next to – کنار
The coffee shop is next to the bookstore.
کافیشاپ کنار کتابفروشی است.
• Behind – پشت
The car was parked behind the building.
ماشین پشت ساختمان پارک شده بود.
• In front of – جلوی
The statue was in front of the museum.
مجسمه جلوی موزه بود.
• Near – نزدیک
The restaurant is near the movie theater.
رستوران نزدیک سالن سینماست.
• Far – دور
The beach is far from the city.
ساحل از شهر دور است.
• On the corner – در گوشه، نبشی
The bank is on the corner of Main Street.
بانک در نبش خیابان اصلی قرار دارد.
• Straight (on / ahead) – مستقیم
Go straight ahead until you see the traffic light.
مستقیم برو تا چراغ راهنما را ببینی.
• Past – بعد از
The grocery store is past the gas station.
سوپر مارکت بعد از پمپ بنزین است.
• Along – همراه، در امتداد
The river runs along the edge of the park.
رودخانه در امتداد لبه پارک جریان دارد.
• Across from – آنطرف
The post office is across from the library.
دفتر پست آنطرف کتابخانه است.
• Through – از میان
The hikers walked through the forest to reach the campsite.
کوهنوردها برای رسیدن به محل کمپ از میان رودخانه گذشتند.
حتما مطالعه کنید: حروف اضافه مکان در انگلیسی
• Out of – بیرون از، خارج از
The cat jumped out of the window and onto the roof.
گربه از پنجره بیرون پرید و به پشت بام رفت.
• Opposite – آن دست، مخالف، روبروی
The hotel is opposite the train station.
هتل آن دست ایستگاه قطار است.
• There – آنجا
I see the movie theater over there.
من سالن سینما را آنجا میبینم.
• Here – اینجا
Meet me here at the coffee shop.
من را اینجا در کافیشاپ ملاقات کن.
• Over here – همینجا
I’m standing over here by the entrance.
من همینجا کنار ورودی ایستادهام.
• On top of – روی
The bird built its nest on top of the tree.
پرنده لانهاش را روی درخت ساخت.
• At the end of – در انتهای
The playground is at the end of the street.
زمین بازی در انتهای خیابان است.
• On the left – طرف چپ
Turn left at the traffic light.
تا به چراغ راهنما رسیدی به چپ بپیچ.
• On the right – طرف راست
The restaurant is on the right side of the street.
رستوران در سمت راست خیابان است.
• In the middle of – وسط، در میان
The fountain is in the middle of the square.
فواره وسط میدان قرار گرفته.
• Under – زیر
The dog is lying under the table.
سگ زیر میز دراز کشیده.
• Into – داخل
The boy ran into the house to get his ball.
پسرک به داخل خانه دوید تا توپش را بردارد.
• Above – بالای
The clouds are high above the mountains.
ابرها بسیار بالاتر از کوهها هستند.
سخن نهایی
یادگرفتنهای جهتهای مختلف به به تقویت مهارت انگلیسی شما کمک میکند. دانستن جهتها و نحوه به کار بردن آنها در جملات انگلیسی در موقعیتهایی که به دنبال آدرس یا موقعیت مکانی جایی یا کسی میگردیم به ما کمک میکنند. چه بسا در گفتگوهای روزانه هم از جهتها زیاد استفاده میکنیم.
در این مقاله سعی کردیم به تمامی زوایای مبحث جهتها در انگلیسی اشاره کنیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.
3 پاسخ
سپاس از توضیحات مفیدتان. ایا center در دسته جهت های جغرافیایی قرار می گیرد؟
بله؛ مثلا میخواین بگین یزد مرکز ایران است: Yazd is the center of Iran
بسیار آموزنده و فوق العاده بود درود بر شما 👏🏻👏🏻👏🏻