مکالمه انگلیسی بین دو دوست موضوعی است که در آموزش انگلیسی در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت. در این آموزش مکالمهای تمام عبارات و جملات کوتاه و کاربردی که برای مکالمات دوستانه نیاز است بدانید را آوردهایم تا بتوانید با استفاده از این جملات بدون هیچ مشکلی مکالمه تمرین کنید. ما برای شروع سعی کردیم تا 2 متن کوتاه از مکالمه بین دو نفر را بیاوریم تا با قواعد اولیه این گونه مکالمات آشنا شوید. با ما در آکادمی روان همراه باشید.
برای آموزش مکالمه انگلیسی کلیک کنید.
مطالعه کنید: عاشقتم در انگلیسی
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر
مکالمه اولی که آوردهایم نمونه از متن بین دو دوست است که در حال صحبت در باره موارد تحصیلیاند به مکالمه توجه کنید تا بعد از آن به سراغ بررسی جملات آن بپردازیم:
فایل صوتی مکالمه:
سلام زهرا. درسهایت چطور پیش میروند؟ |
?A: Hi Zahra, how are your studies going on |
سلام مریم. خیلی خوب پیش میروند. اما حقیقتش در حل بعضی مسائل ریاضی با مشکل رو به رو شدم. |
B: Hello Maryam, it’s going pretty well. But I am facing little difficulties in solving some Maths problems |
آه واقعا؟ میتوانم بدانم آنها چه مشکلاتی هستند؟ |
A: Oh really. May I know which problems they are? Maybe I could help you with this |
حتما مریم. مربوط به درس مثلثات است. |
.B: Sure Maryam. It is related to the trigonometry topic |
خب خوشبختانه اون درس مورد علاقهی من هست. فکر میکنم بتوانیم تمام چیزی را که در برنامهی درسی آمده با هم بخوانیم. میتوانی بعد مدرسه برای درس خواندن به خانهی من بیایی. حتی میتوانم نکاتی را برای بهخاطرسپاری فرمولهای این درس یادت بدهم. |
A: Well, fortunately, I really like that topic. I think we can study together with the whole concept mentioned as per the syllabus. You may come to my house after school to study. I can even give you some tips to remember the formulas based on this topic |
این خیلی فکر خوبیه مریم. ما میتوانیم برای برطرفکردن ضعفهای یکدیگر با هم مطالعه کنیم. همچنین والدین ما هم مشکلی نخواهند داشت. پس بیا از فردا شروع کنیم. |
B: That’s a great idea Maryam. We can study together to clear each other doubts. Also, our parents will not be having any issues with this. So, let’s start it from tomorrow |
باشه. |
.A: Ok |
مطالعه کنید: اهنگ انگلیسی برای یادگیری زبان
لغات و عبارات این مکالمه
سلام |
!Hi |
درس هات چطور پیش میره؟ |
?how are your studies |
خیلی خوب |
pretty well |
رو به رو شدن/مواجه شدن |
facing |
مشکل/سختی |
difficulties |
ریاضی |
Maths |
مربوط |
related |
شاید من بتونم کمکت کنم |
Maybe I could help you |
بیا شروع کنیم |
let’s start it |
موضوع |
topic |
مطالعه کنید: انیمیشن انگلیسی برای یادگیری زبان
مکالمه دوم
مکالمه دوم هم در رابطه با دوست است که بعد از مدت زمان طولانی یکدیگر را ملاقات کردهاند، بریم که با هم دیگه این مکالمه رو بررسی کنیم:
A: سلام مهدی، حالت چطوره؟ خیلی وقت شده که هم را ندیدهایم. |
A: Hello Mahdi, How are you? It’s been a long time since we met |
B: سلام سعید! من روبهراهم؛ تو چطوری؟ |
?B: Oh Hi Saeid, I am doing good. What about you |
A: من هم خوبم. خب الان کجا مشغول کاری؟ |
?A: I am fine too. So where are you working right now |
B: در شرکت بوش کار میکنم. |
.B: I am working at the Bosch Company |
A: واقعا؟ شرکت بزرگیه. مسئولیت تو در اونجا چیه؟ |
A: Oh, really. That’s a great company. What is your post there? |
B: من به عنوان مهندس نرمافزار کار میکنم. |
.B: I am working as a Software Engineer |
A: خیلی خوبه که این رو میشنوم. |
.A: That’s really nice to hear |
B: ممنونم سعید! تو این روزها چه کاری میکنی؟ |
?B: Thanks Mahdi! So what are you up to nowadays |
A: من وبلاگنویس سفر هستم. کارم این بود که به جاهای مختلف سفر کنم و در مورد فرهنگها و مواد غذایی متفاوت تحقیق کنم تا آنها را توی وبلاگم بنویسم. از تو هم میخواهم که وبلاگم را دنبال کنی. |
A: I am a travel blogger. I used to travel to different places and explore different cultures and varieties of food to write in my blog. I would like to ask you to follow my blog |
B: حتما سعید. قطعا آن را دنبال خواهم کرد. تو کار بزرگی میکنی که اجازه میدهی مردم با نقاط مختلف دنیا آشنا شوند. |
B: Sure Saeid. I will certainly follow it. You are doing a great job by letting people know about different parts of the world |
A: ممنونم مهدی. |
!A: Thanks Mahdi |
B: چرا برای ناهار نمییای پیش من و خانوادهام؟ آنها هم از دیدنت خوشحال خواهند شد. |
B: Hey, why don’t you join me and my family for tomorrow’s lunch? They will also be happy to see you |
A: راستش ایدهی خوبیه. من هم خیلی دوست دارم که آنها را ببینم. |
.A: Actually, that’s a great idea. I would love to meet them |
B: خب پس تصمیم گرفته شد. تو ساعت ۱ به خانهی ما میآیی. آن موقع میبینمت. |
B: So it’s decided. You will come to our place tomorrow at 1 PM. Will see you then |
A: حتما. پس، فردا میبینمت. |
.A: Ok . See you tomorrow then |
مطالعه کنید: موضوعات جذاب مکالمه انگلیسی کودکان
لغات و عبارات این مکالمه
حالت چطوره؟ |
?How are you |
خیلی وقته که هم دیگه رو ندیدیم |
It’s been a long time we have met |
همه چی خوبه |
.doing good |
خوبه |
fine |
عالیه |
great |
خیلی خوشحالم که این رو میشنوم |
That’s really nice to hear |
دنبال کردن |
follow it |
کارت عالیه |
great job |
انواع |
varieties |
تصمیم گرفتن |
decided |
میبینمت |
See you |
کلیک کنید: مکالمه انگلیسی در کلاس و مدرسه
چگونه یک مکالمه دوستانه را آغاز کنیم؟
بدون شک برای شروع یک مکالمه ساده انگلیسی بین دو نفر، ابتداییترین مواردی که باید یاد داشته باشید، جملات و عبارتهای مربوط به سلام و احوال پرسی است! زیرا نمیتوان بدون این جملات ابتدایی به موضوعی وارد شد، برای یک مکالمه دوستانه داشتن بهتر است ابتدا به شخص مورد نظرتان سلام کنید و از خوب بودن حالش جویا شوید و بعد از آن یک بحث مانند: صحبت در مورد مسائل کاری و یا تحصیلی را شروع کنید.
بهتر است برای شروع گفت و گو مطالبی را انتخاب کنید که مورد علاقه طرف مقابل است. در مکالمات دوستانه همیشه شنونده خوبی باشید و سعی کنید پایان باز در گفت گو داشته باشید.
مطالعه کنید: بهترین فیلمها برای یادگیری زبان انگلیسی
خب بگویید حالا چه عبارات و کلماتی را برای سلام احوال پرسی میدانید؟ به کلمات زیر که برای سلام و احوال پرسی آوردهایم توجه کنید!
سعی کنید شما هم یک عبارت جدید به آنها اضافه کنید.
سلام |
!Hi |
هی! سلام |
!Hey |
چه خبرا؟ |
?How’s it going |
چطوری؟ |
?How’re you going |
اوضاع چطوره؟ |
?How are things |
خوبه، آره؟- (بیشتر در بریتانیا استفاده میشود) |
Alright, yeah? – used more in the UK |
سلام رفیق! ( معمولا به مردان گفته میشود ) |
Hi mate! – (usually said to a guy) |
چه خبر! ( رایج در آمریکا ) |
What’s up! – common in the USA |
چه کار میکنی؟/حالت چطوره؟ |
?!How’re you doing |
صبح / بعدازظهر / عصر بخیر |
.Good morning / afternoon / evening |
چه خبر؟ |
What’s up? (very informal) |
خیلی خوشحالم میبینمت |
t’s great to see you! |
کم پیدایی |
.Long time, no see |
نکته: از دو عبارت hey guys و hey Evryone میتوانید زمانی استفاده کنید که میخواهید به یک گروه از خانم/آقا سلام بدهید.
دوره تخصصی یادگیری تلفظ و لهجه زبان انگلیسی
در دوره ی فونتیک پلاس به شما کمک می کند که بتوانید کلمات را به درستی تلفظ کنید و منظور خود را برسانید و هم اگر دیگران صحبت می کنند بتوانید متوجه شوید. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
لیست کلمات و عباراتی مکالمه بین دو دوست
در جدول زیر لیستی از جملاتی که میتوان از آنها برای شروع یک بحث و گفت و گو دوستانه استفاده کرد آورده شده است، از این لیست کدام عبارتها را میشناسید؟!
جمله/عبارت |
معنی | کاربرد |
How have you been? |
کجا بودی؟ نیستی |
برای شروع مکالمه |
It’s been ages since I saw you | چند سالی بود که ندیده بودمت |
برای شروع مکالمه |
Had a good day? |
روز خوبی داشتی؟ | |
Good day? | روز خوبی داشتی؟ |
برای شروع مکالمه |
What’s new? |
چه خبر؟ | برای شروع مکالمه |
You seem ..in a great mood today | بنظر می رسه امروز حالت خوب |
برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
Looks like you’ve.. had a good day |
انگار امروز روز خوبی داشتی | برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
You seem a bit tired | stressed | distracted | کمی خسته / مضطرب / آشفته به نظر می رسی |
برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
Crappy day, isn’t it? |
یک واژه عامیانه است که به معنای “خیلی بد” است .crappy روز خیلی بدیه، نه؟ |
برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
Weather sucks, doesn’t it? |
هوا دلگیره، نه؟ | برای شروع مکالمه بر اساس شرایط |
This weather sure does suck! | هوا واقعا خیلی دلگیره |
برای شروع مکالمه بر اساس شرایط |
Can’t believe this rain! |
این بارون باورکردنی نیست | برای شروع مکالمه بر اساس شرایط |
Couldn’t be better | بهتر از این نمی شم |
برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
Pretty good | tired |
خیلی خوب / خیلی خسته | برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
A bit tired | کمی خسته |
برای شروع مکالمه بر اساس عواطف |
Hey did you catch the game | match last night? |
سلام بازی رو بردی/ مسابقه دیشب رو بردی؟ | برای مکالمه در مورد علایق(تیم ورزرشی) |
The Hawks are doing great, aren’t they?! | حمله خیلی عالی عمل می کنه، نه؟ |
برای مکالمه در مورد علایق(تیم ورزرشی) |
They’re playing great | terribly this year |
عالی بازی می کنن/ امسال خیلی بد بازی می کنن | برای مکالمه در مورد علایق(تیم ورزرشی) |
Who do you think’ll win this weekend? | بنظرت این هفته چه کسی برنده می شه؟ |
برای مکالمه در مورد علایق(تیم ورزرشی) |
مطالعه کنید: روشهای تقویت اسپیکینگ در خانه
کلمات و جملات برای خداحافظی (دوستانه و غیر رسمی)
هر شروعی پایانی دارد! بنابراین باید بدانیم که در یک مکاله از چه کلماتی برای اتمام گفت و گو استفاده کنیم که علاوه بر دوستانه بودن مودبانه هم باشد. شما چه عبارتهایی را به غیر از Good by برای خداحافظی میشناسید؟! در ادامه کلمات و عبارتهای مربوط به خداحافظی دقت کنید و سعی کنید به جای استفاده از کلمات تکراری این موارد را جایگزین کنید.
سخت نگیر |
! Take it easy |
تماس میگیرم |
!Catch you later |
تا بعد داداش-اغلب در آمریکا استفاده میشود |
–Later ‘bro |
بعدا میبینمت |
!See you later |
مراقب باش |
!Take care |
خداحافظ |
!Bye |
بعدا میبینمت |
!Alright, later mate |
بعدا -بسیار غیر رسمی |
Later (very informal) |
دیدن شما بسیار لذت بخش بود(رسمی) |
.It was a pleasure seeing you |
حتما بخوانید: مکالمه انگلیسی در مورد تواناییها
در آخر نیز یک مکالمه غیر رسمی دیگر را که مکالمه انگلیسی بین دو دوست در مدرسه اتفاق افتاده است را بررسی میکنیم، به جملاتی که در این مکالمه بیان شده است به خوبی دقت کنید.
آنا: تام، چه خبر؟ |
?Anna: Tom, what’s up |
تام: سلام آنا. هیچ چی. من بیرونم. چه خبر؟ |
?Tom: Hi Anna. Nothing much. I’m just hanging out. What’s up with you |
آنا: روز خوبیه. حالم خوبه. |
.Anna: It’s a good day. I’m feeling fine |
تام: خواهرت چطوره؟ |
?Tom: How is your sister |
آنا: اوه، خوب. چیز زیادی تغییر نکرده است. |
.Anna: Oh, fine. Not much has changed |
تام: خوب، من باید برم. خوشحالم شمارو میبینم! |
!Tom: Well, I have to go. Nice seeing you |
آنا: بعدا! |
!Anna: Later |
حتما بخوانید: مکالمه انگلیسی و سفارش دادن در کافه
نمونههایی از مکالمه انگلیسی بین دو دوست در شرایط مختلف
در زیر به چند نمونه از مکالمات رایج بین دو دست در شرایط و سناریوهای مختلف اشاره میکنیم:
مکالمه 1: ملاقات با یکی از دوستان در رستوران
Nathan: Hey, Jane?
نیتان: سلام، جین؟
Jane: Oh hey, I didn’t see you there. Did you already get a table?
جین: عه، سلام. ندیدمت. تو میز رو گرفتی؟
Nathan: Yeah, right over here.
نیتان: آره اونجاست.
Jane: I’m glad we had time to meet up.
جین: خیلی خوشحالم که وقت داشتیم همدیگه رو ببینیم.
Nathan: Me too. So, what’s going on?
نیتان: من هم همینطور. چه خبرا؟
Jane: Oh, not much. You?
جین: خبری نیست. تو چطور؟
Nathan: Not much. Hey, how did your interview go? Wasn’t that today?
نیتان: خبر خاصی نیست. ببینم مصاحبهت چطور بود؟ مگه امروز نبود؟
Jane: Oh, yeah. I think it went well. I don’t know if I got the job yet, but they said they would call in a few days.
جین: اوه آره. فکر کنم خوب پیش رفت. البته هنوز نمیدونم کار رو میگیریم یا نه اما بهم گفتن که چند روز دیگه زنگ میزنن.
Nathan: Well, I’m sure you did great. Good luck.
نیتان: مطمئنم کارت رو عالی انجام دادی (ترکوندی). موفق باشی.
Jane: Thanks. I’m just happy that it’s over. I was really nervous about it.
جین: ممنون. فقط خوشحالم که تموم شد. واقعاً استرس داشتم (نگران بودم).
Nathan: I can understand that. I get nervous before interviews, too.
نیتان: (حالتو) میفهمم. من هم قبل از مصحابههای کاری استرس میگیرم.
Jane: Well, thanks for being supportive. I appreciate it.
جین: ممنون از حمایتت. قدرشو میدونم (متشکرم).
Nathan: Sure, no problem.
نیتان: حتماً، مشکلی نیست.
عبارتهای کاربردی
“I’m glad we had time to meet up.”
خوشحالم که وقت داشتیم یکدیگر را ببینیم.
“What’s going on?”
چه خبر؟
“I can understand that.”
متوجهم، درک میکنم.
“Sure, no problem.”
حتما، مشکلی نیست.
مکالمه 2: دعوت از یک دوست برای رفتن به سینما
John: Hello, Bob!
جان: سلام باب.
Bob: Hi, John!
باب: سلام جان.
John: Are you free this weekend?
جان: آخر هفته آزادی؟
Bob: I think so, why?
باب: فکر کنم، چطور مگه؟
John: Want to see a movie?
جان: میخوای بریم سینما؟
Bob: Sure.
باب: حتماً (چرا که نه)
John: Great!
جان: عالی!
عبارتهای کاربردی
“Are you free this weekend?”
آیا آخر هفته وقتت آزاد است؟
مکالمه 3: هماهنگی برای دیدن یک دوست
Sam: Hey, so I’m having a party at my place next weekend. Do you want to come?
سم: سلام چطوری. ببین من آخر هفته دیگه تو خونهم یک مهمونی گرفتم. میخوای بیای؟
Jake: Sure! That sounds like fun. Who else is coming?
جیک: آره چرا که نه. به نظر سرگرمکننده میرسه (منظور: بهمون خوش میگذره). دیگه کیا میان؟
Sam: Let’s see. I think it’s going to be Jerome, Talia, Anna, Juan, Celeste, Michelle and possibly Jamie. It’s not really going to be a party, more like a small get-together. I’m cooking dinner, and we can just hang out.
سم: بذار ببینم. فکر کنم جروم، تالیا، انا، جوآن، سلست، مایکل و احتمال جیمی میان. حالا قرار نیست اونجور مهمونیای باشه، بیشتر یک دورهمی کوچیکه. من دارم شام درست میکنم و میتونیم دور هم باشیم.
Jake: What time should I be there?
جیک: کی بیام؟ (چه ساعتی آنجا باشم؟)
Sam: Oh, anytime between 6 and 7 would be fine.
سم: اوه، هر ساعتی بین 6 و 7 (برسی) خوبه.
Jake: Can I bring anything?
جیک: چیزی لازمه (میتونم) بیارم؟
Sam: Oh, don’t worry about it. I have everything covered.
سم: نگران نباش. همهچیز دارم (همهچیز گرفتم).
Jake: Can I at least bring a bottle of wine?
جیک: میتونم یک بطری نوشیدنی بیارم؟
Sam: Well, I’m not going to say no to wine. I’m sure that would be appreciated.
سم: خب من به نوشیدنی نه نمیگم. مطمئنم بقیه هم خوششون میاد.
Jake: I’ll do that, then. Thanks for inviting me.
جیک: پس میارم (پس من کار رو انجام میدم). ممنون که دعوتم کردی.
عبارتهای کاربردی
“That sounds like fun.”
خوش خواهد گذشت.
“Can I bring anything?”
چیزی لازم هست بیاورم؟
مکالمه 4: نصیحت دوستانه
Mina: Hi, Rose. You look terrible!
مینا: سلام رز. افتضاح به نظر میرسی!
Rose: Hey, Mina. Mmm, I haven’t slept.
رز: سلام مینا. ممم نخوابیدم.
Mina: Are you OK? What’s the matter?
مینا: حالت خوبه؟ موضوع چیه؟
Rose: Well, you know that photo I sent to Clare on Friday night?
رز: خب راستش اون عکسی که جمعه شب برای کلر فرستادم رو یادته؟
Mina: Yeah?
مینا: آره (خب)؟
Rose: Well, she sent it to Justin.
رز: خب اون عکسه رو برای جاستین فرستاده.
Mina: Oh no! How could she do that? It obviously was only for her.
مینا: وای نه! چطور تونسته این کار رو بکنه؟ خیلی مشخصه که عکسه رو فقط برای خودش فرستاده بودی.
Rose: I know! I thought she’d find it funny.
رز: میدونم! فکر میکردم به نظرش بامزه بیاد.
Mina: Well, it was quite funny. But you didn’t expect her to send it to anyone.
مینا: آره خب خیلی بامزه بود. اما تو که انتظار نداشتی اون رو برای کس دیگهای هم بفرسته.
Rose: No, of course not! Especially not Justin! Oh, it’s so embarrassing!
رز: نه، معلومه که نه! مخصوصاً برای جاستین! وای خیلی خجالتآوره!
Mina: Ah well, don’t worry. I know how you feel, though.
مینا: خیلهخب نگران نباش. هر چند میدونم چه حسی داری.
Rose: And what if he puts it on Facebook or something? What if my mum sees it?
رز: اگر بذارتش داخل فیسبوک یا جای دیگهای چی؟ اگه مامانم ببیندش چی؟
Mina: No no, don’t worry. He won’t. It’s not that interesting for him or anyone else, to be honest.
مینا: نه نه نگران نباش. راستش رو بخواهی (اون عکسه) اونقدرها هم برای اون یا دیگران جالب نیست.
Rose: But what if he does?
رز: اما اگه این کار رو بکنه چی؟
Mina: He won’t. But maybe ask Clare to speak to Justin… Get him to delete the photo.
مینا: نمیکنه. اما شاید بهتر باشه از کلر بخواهی تا با جاستین صحبت کنه…. راضیش کنه تا عکسه رو پاک کنه.
Rose: Yeah, maybe. But that might just make him even more interested.
رز: آره شاید. اما شاید این کار فقط اونو مشتاقتر کنه.
Mina: Yeah, true.
مینا: آره، درسته.
Rose: What do you think I should do?
رز: تو فکر میکنی من باید چی کار کنم؟
Mina: Mmm… I’d just try to forget about it if I were you.
مینا: ممم…من اگه جای تو بودم سعی میکردم فراموشش کنم.
Rose: But I’m so annoyed with Clare!
رز: اما واقعاً اعصابم از دست کلر خورده!
Mina: Maybe speak to Clare, tell her how you feel. She shouldn’t be sharing people’s private photos.
مینا: شاید بهتر باشه با کلر صحبت کنی و بهش بگی چه حسی نسبت بهش داری. او نباید عکسهای خصوصی مردم رو پخش کنه.
Rose: Okay, yeah. Thanks for the advice, Mina. I’ll talk to her.
رز: اوکی باشه. ممنون بابت راهنماییت مینا. باهاش صحبت میکنم.
Mina: Good idea. And don’t worry. Just be careful and don’t send any more embarrassing photos!
مینا: فکر خوبیه. و نگران نباش. فقط مراقب باش و دیگه عکسهای خجالت آور برای کسی نفرست!
Rose: Yeah, I know, I know. I won’t.
رز: آره میدونم، میدونم. (دیگه این کار رو) نمیکنم.
عبارتهای کاربردی
“Are you okay?”
حالت خوب است؟
“What’s the matter?”
موضوع چیست؟/ جریان چیست؟
“What do you think I should do?”
به نظرت باید چه کاری انجام بدهم؟
“I know how you feel.”
میدانم چه حسی داری.
مکالمه 5: نظر دادن در مورد یک کتاب
Nina: So I don’t know what you thought about the book, but I had a lot of mixed feelings about it.
نینا: نمیدونم نظرت راجع به کتاب چی بود اما من احساسات ضد و نقیضی در موردش داشتم.
Sean: Oh, really? Like what?
شان: واقعاً؟ مثل چی؟
Nina: Well, I thought the main character’s situation was interesting, but his attitude toward women bothered me.
نینا: خب فکر میکنم که موقعیت شخصیت اصلی جالب بود اما رفتارش نسبت به زنان اذیتم کرد.
Sean: I can see that. It definitely seemed like he had some problems with women.
شان: متوجهم چی میگی (منظور: من هم به چیزی که میگویی پی بردم). قطعاً اینطور به نظر میرسد که با زنها مشکل داره.
Nina: I would have liked to understand how that started. I mean, the book didn’t go into too much detail about why he felt that way.
نینا: دوست داشتم میفهمیدم که چه چیزی باعث این رفتار شده. منظورم اینه که کتاب زیاد به جزئیات این که چرا (این کاراکتر) چنین احساسی داره نپرداخته.
Sean: I agree with that. I think the author could have handled that part better. I did enjoy the descriptions, though.
شان: باهات موافقم. به نظر من نویسنده میتونست این بخش رو بهتر مدیریت کنه. هرچند از توصیفاتش واقعاً لذت بردم.
Nina: Oh yes, the writing was beautiful! That just made me more disappointed in the character.
نینا: او، آره متنش زیبا بود! همین هم باعث شد تا بیشتر از کاراکتر ناامید بشم.
Sean: Well, this is just my opinion, but maybe the character would have been easier to understand if the writing had been simpler. It seemed like the author spent a lot of time on the descriptions when he could have spent more time on the character’s thoughts.
شان: خب این فقط نظر منه اما شاید اگر متن سادهتر بود درک کاراکتر هم آسونتر میشد. به نظر میرسید که نویسنده وقت زیادی رو صرف توصیفاتش کرده، در حالی که میتونست بیشتر به افکار کاراکترها بپردازه.
Nina: I’m not sure if I agree with that. I just think that the writing could have been more thoughtful while still being beautiful if that makes sense.
نینا: مطمئن نیستم با نظرت موافق باشم. من فکر میکنم ادبیات متن میتونست هم هوشمندانه باشه و در عین حال زیبا باقی بمونه. البته اگر چنین چیزی شدنی (منطقی) باشه!
Sean: That does make sense. I think maybe the problem for me is just that not much actually happened.
شان: چرا شدنیه. فکر میکنم شاید مشکل (کتاب) برای من بیشتر این بود که واقعاً اتفاقای زیادی (در داستان) نیفتاد.
Nina: You’re right about that. There wasn’t much of a story.
نینا: درست میگی. داستان ماجرای زیادی نداشت.
Sean: I still enjoyed parts of the book, though.
شان: البته هنوزم یک بخشهایی از کتاب برام لذتبخش بود.
Nina: Oh, I did, too. And I appreciate hearing your point of view.
نینا: اوه آره، برای من هم لذتبخش بود. و ممنونم که نظرت رو بهم گفتی.
عبارتهای کاربردی
“I don’t know what you thought about…”
نمیدانم نظر تو در مورد …. چه بود.
“I can see that.”
به نکتهای که گفتی پی بردم، من هم متوجه این نکته شدم.
“I agree with that.”
با نظرت موافقم.
“I’m not sure if I agree with that.”
مطمئن نیستم (با این نظر) موافق باشم/ چندان موافق نیستم.
“…if that makes sense.”
… اگر منطقی باشد.
مکالمه 6: ملاقات غیرمنتظره
Sarah: Hey, Joy? I didn’t expect to see you here. How are you doing?
سارا: سلام جوی! انتظار نداشتم تو رو اینجا ببینم. چطوری؟
Joy: Hi, Sarah. I’m doing well, thanks. It’s great to see you too. What brings you here?
جوی: سلام سارا، خوبم، ممنون. من هم از دیدنت خوشحالم. چی باعث شده بیای اینجا؟
Sarah: I just needed to grab a few things from the store down the street. What about you?
سارا: (هیچی) فقط لازم داشتم چندتا چیز از مغازه پایین خیابون بخرم. تو چطور؟
Joy: I was just on my way to meet a friend at a coffee shop nearby.
جوی: من داشتم میرفتم یکی از دستام رو تو کافیشاپ این نزدیک ببینم.
Sarah: That sounds fun. Mind if I join you guys?
سارا: به نظر جالب میاد. اشکال نداره منم بهتون ملحق بشم؟
Joy: Not at all. The more, the merrier, right? Let’s go.
جوی: معلومه که نه. هرچی بیشتر بهتر، مگه نه؟ بیا بریم.
Sarah: Great, thanks. So, how have things been with you lately?
سارا: عالی شد ممنونم. خب (بگو ببینم) اوضاع و احوال این روزا چطوره؟
Joy: Pretty good, actually. I just started a new job a few weeks ago, and it keeps me pretty busy.
جوی: راستش رو بخوای خیلی خوبه. من تازه از چند هفته پیش یک کار جدید شروع کردم و حسابی سرم رو شلوغ کرده.
Sarah: That’s exciting. What kind of job is it?
سارا: (خیلی) هیجانانگیزه. چه کاری هست؟
Joy: I’m working at a marketing agency as a content writer. It’s been challenging, but I’m enjoying it so far.
جوی: من دارم تو یک آژانس تبلیغاتی به عنوان نویسنده محتوا کار میکنم. سختیهای (چالشها) خودش رو داره اما من که تا الان دارم ازش لذت میبرم.
Sarah: That sounds like a perfect fit for you. You’ve always been great at writing.
سارا: به نظر شغل خوبی برای توئه. تو همیشه تو نوشتن عالی بودی.
Joy: Thanks, Sarah. I appreciate the support. So, why don’t you tell me more about you over a coffee?
جوی: ممنون سارا. ممنون از حمایتت. خب وقتی داریم قهوه میخوریم تو چرا از از خودت نمیگی؟ (بهتره موقع قهوه خوردن تو هم کمی از خودت برام بگی)
و در آخر
در این مطلب سعی شد تا تمام کلمات و جملاتی که در مکالمه زبان انگیسی بین دو نفر اتفاق میافتد بررسی شود، با توجه به نوع رابطه بیشتر کلماتی که در مکالمات این چنینی بیان میشود غیر رسمی و به عبارتی نرمال نیستند! پس هیچگاه از این کلمات در مکالمات مهم و رسمی استفاده نکنید. امیدواریم که این آموزش برایتان مفید واقع گردد.
یک پاسخ
عالی بود متشکرم