فعلBreak یکی از فعلهای پرکاربرد زبان انگلیسی به معنی «شکستن، نقض کردن» است اما گاهی اوقات با عبارات و کلمات مختلف که ترکیب میشود معانی متفاوتی پیدا میکند. در این سری از مقالههای کالوکیشن، نخست کالوکیشنهای فعل بسیار پرکاربرد Break را آوردهایم و سپس برای درک بهتر مطالب جدید، نمونه جملههایی را نیز در این مقاله قرار دادهایم که برای یادگیری بهتر موثر هستند. با ما همراه باشید.
کالوکیشن چیست؟
کالوکیشن یا همآیند در زبانانگلیسی به معنای ترکیبی طبیعی از کلمات است که این به شیوه ارتباط نزدیک کلمات با یکدیگر در زبان انگلیسی اشاره دارد. برای مثال، come true به معنای به واقعیت پیوستن، عملی شدن است و یک همآیند بهشمار میآید.
طبیعتا انگلیسیزبانان تعداد بسیاری از کالوکیشنها را میدانند. نکته اینجاست که ممکن است که یادگرفتن آنها توسط زبانآموزان یک معضل باشد. تنها راهکار هم شنیدن هر چه بیشتر و بیشتر موسیقی و پادکست و فیلمدیدن است.
زیرا شما هنگامیکه صحبتکردن انگلیسیزبانان را ببینید، متوجه میشوید که تا چه اندازه استفاده از همآیندها متداول است و بتدریج با تکرار شدن و شنیدنشان، آنها را به خاطر میسپارید.
لیست کالوکیشنهای Break
در این قسمت، لیستی از کالوکیشنهای پرکاربرد فعل Break را برایتان آوردهایم.
Break a record | شکستن رکورد |
Break the news | خبر رساندن |
Break a habit | عادتی را ترک کردن |
Break the ice | در ایجاد صمیمیت پیشقدم شدن – یخ جمع را شکستن |
Break a promise | شکستن قول |
Break the bank | ضرر مالی کردن |
Break the cycle | شکستن چرخه |
Break free | رها کردن |
Break the rules | شکستن قوانین |
Break into laughter | به خنده افتادن |
Break a leg | موفق شدن |
Break even | سود نبردن، از مشکلی عبور نکردن |
Break the silence | سکوت را شکستن |
Break down barriers | موانع را از بین بردن |
Break someone’s heart | قلب کسی را شکستن |
Break the mold | قالب را شکستن |
Break ranks | صف را شکستن |
Break the code | شکستن کد (برای کدنویسی) |
Break cover | پوشش را شکستنن |
Breaking news | خبر فوری |
کلیک کنید: کالوکیشن فعل do
مثال با کالوکیشن های فعل Break
در این قسمت برای فهم بهتر، جملاتی را با همآیندهای فعل Breakبرایتان آوردهایم:
1-Break a record
He managed to break a record by running the marathon in under two hours.
او توانست با دویدن ماراتن در کمتر از دو ساعت یک رکورد را بشکند.
2-Break the news
I need to find a way to break the news to her gently about her failed exam.
باید راهی پیدا کنم تا به آرامی اخبار امتحان ناموفقش را به او برسانم.
از دست ندهید: کالوکیشن make
3-Break a habit
It’s time for me to break the habit of biting my nails.
وقت آن رسیده که عادت ناخن جویدن را ترک کنم.
4-Break the ice
The awkward silence was finally broken when someone made a joke to break the ice.
وقتی کسی برای شوخی کرد، سکوت ناخوشایند سرانجام شکست.
5-Break a promise
I never thought he would break his promise, but he did and it left me disappointed.
من هرگز فکر نمی کردم که او از قول خود زیر پا بگذارد، اما او این کار را انجام داد و من را ناامید کرد.
مطالعه کنید: تایم به انگلیسی
6-Break the bank
Buying that luxury car would definitely break the bank for me.
خرید آن خودروی لوکس قطعاً برای من ضرر خواهد بود.
7-Break the cycle
We need to find a way to break the cycle of poverty in our community.
ما باید راهی برای شکستن چرخه فقر در جامعه خود پیدا کنیم.
8-Break free
After years of being in an unhappy relationship, she finally found the courage to break free.
پس از سالها زندگی در یک رابطه ناخوشایند، او بالاخره شجاعت رهایی یافت.
مطلب کاربردی: کالوکیشن فعل Go
9-Break the rules
Sometimes it’s necessary to break the rules in order to achieve something great.
گاهی اوقات لازم است قوانین را زیر پا بگذارید تا به چیزی عالی برسید.
10-Break into laughter
The comedian’s hilarious joke made everyone in the audience break into laughter.
شوخی خنده دار این کمدین همه حاضران را به خنده انداخت.
11-Break a leg
Good luck with your performance tonight! Break a leg!
در اجرای امشب موفق باشید، بترکون!
کلیک کنید: come
12-Break even
Despite all our efforts, we still couldn’t manage to break even with our business expenses this month.
علیرغم همه تلاشهایمان، هنوز نتوانستیم از مخارج تجاری خود در این ماه عبور کنیم.
13-Break the silence
The tension in the room was palpable until someone finally broke the silence with a question.
تنش در اتاق محسوس بود تا اینکه بالاخره کسی با سوالی سکوت را شکست.
14-break down barriers
Through education and understanding, we can work together to break down barriers between different cultures and communities.
از طریق آموزش و تفاهم، میتوانیم با هم کار کنیم تا موانع بین فرهنگها و جوامع مختلف را از بین ببریم.
15-Break someone’s heart
It broke my heart when she told me she no longer loved me.
وقتی به من گفت که دیگر دوستم ندارد، قلبم شکست.
16-Break the mold
She was determined to be different and break the mold of societal expectations placed upon her.
او مصمم بود که متفاوت باشد و قالب انتظارات اجتماعی را که از او ساخته شده بود بشکند.
از دست ندهید: کالوکیشن فعل take
17-Break ranks
The soldier decided to break ranks and speak out against the unjust treatment within his unit.
سرباز تصمیم گرفت صفوف خود را بشکند و علیه رفتار ناعادلانه در یگان خود صحبت کند.
18-Break the code
The spy managed to successfully break the code and gain access to classified information.
این جاسوس موفق شد با موفقیت کد را بشکند و به اطلاعات طبقه بندی شده دسترسی پیدا کند.
19-Break cover
As soon as they heard gunfire, they knew it was time for them to break cover and retreat from their position.
به محض شنیدن صدای تیراندازی متوجه شدند که زمان آن رسیده است که پوشش خود را بشکنند و از موقعیت خود عقب نشینی کنند.
20-Breaking news
We interrupt this program with breaking news: there has been a major earthquake reported in the city center!
این برنامه را با خبرهای فوری قطع می کنیم: زلزله بزرگی در مرکز شهر گزارش شده است!
مطلب مرتبط: کالوکیشنهای فعل get
در پایان
برای اینکه مکالمه خوب و طبیعیای داشته باشید، توصیهی ما این است که حتما از کالوکیشنها استفاده کنید. سعی کنید هر روز کالوکیشنها را مرور کنید و با آنها جمله بسازید.اینگونه در ذهن شما ثبت خواهند شد.
آکادمی روان برای شما آرزوی موفقیت دارد. همچنین برای یادگیری زبان انگللیسی میتوانید با دورههای ما شروع کنید.