لیست کالوکیشنهای Come
come to rupture | قطع روابط کردن |
come into play | عملی شدن |
Come First | موضوعی اول و مهم بودن، در اولویت بودن |
Come Close | نزدیک شدن |
Come To Terms | به توافق رسیدن |
Come To Terms with Something | سازش کردن، کنار آمدن با یک اتفاق ناگوار |
Come Clean About Something | اعتراف کردن |
Come To Light | آشکار شدن |
Come Early | زود رسیدن |
Come Into View | به چشم آمدن |
Come To Mind | به ذهن آمدن |
Come Last | آخر آمدن |
Come On Time | به موقع آمدن |
Come To a Decision | تصمیم گرفتن |
Come To an Agreement | به توافق رسیدن |
Come To an End | پایان یافتن |
Come To Life | زنده شدن |
Come Up Trumps | کاری را با موفقیت تمام کردن |
Come Apart | جدا شدن |
Come In Peace | با نیت دوستانه به جایی رفتن |
come to a conclusion | به نتیجه رسیدن |
Come to a realization | به باور رسیدن |
مثال با کالوکیشن های فعل Come
متن انگلیسی و ترجمه فارسی |
---|
1. Come clean about Mom, I need to come clean about the vase, I broke it not Tommy. مامان، من باید در مورد گلدان اعتراف کنم، من شکستمش نه تامی. |
2. Come close The movie was so boring that I came close to walking out of the cinema. فیلم آنقدر کسل کننده بود که نزدیک بود از سینما بیرون بروم. |
|
3. Come complete with Our machines come complete with a ten-year warranty. دستگاه های ما با ده سال ضمانت کامل ارائه می شوند. |
4. Come early I always come early for meetings. من همیشه برای ملاقاتها زود میآیم. |
5. Come first For me family always comes first. برای من، خانواده همیشه اولویت دارد.(اول میآید) |
6. Come into view We were watching the stars when suddenly a shooting star came into view. ما داشتیم ستارهها را تماشا میکردیم که ناگهان یک ستارهیدنباله دار پدیدار شد. |
7. Come last Greg comes last in every race. گرگ در هر مسابقه آخر میشود. |
|
8. Come on time The movie starts at 9 am. Please come on time. فیلم ساعت 9 صبح شروع میشود. لطفاً به موقع تشریف بیاورید. |
9. Come prepared There is a test next week, come prepared. هفته آینده آزمایشی وجود دارد، آماده باشید. |
10. Come right back Where’s Johnny? He went to get some coffee, he said he’ll come right back. جانی کجاست؟ رفت قهوه بیاورد، گفت همان موقع برمی گردد. |
11. Come to a compromise We need to come to a compromise about our vacation plans. ما باید درباره برنامههای تعطیلاتمان به مصالحه برسیم. |
12. Come to a conclusion The debate did not come to a conclusion until yesterday. این بحث تا دیروز به نتیجه نرسید. |
13. Come to a decision We must come to a decision about what to do next by tomorrow. ما باید در مورد اینکه فردا چه کاری انجام دهیم تصمیم بگیریم. |
14. Come to a realization I have just come to a realization! من به تازگی به یک نتیجه رسیده ام! |
|
15. Come to a stop Suddenly the music came to a stop. ناگهان موسیقی متوقف شد. |
16. Come to an agreement It is great that we were able to come to an agreement. خیلی خوب است که توانستیم به توافق برسیم. |
17. Come to an end I wondered if my football career was coming to an end. به این فکر می کردم که آیا دوران فوتبال من به پایان می رسد. |
18. Come to life One team will try to make those four elks come to life. یک تیم تلاش خواهد کرد تا آن چهار گوزن شمالی را زنده کند. |
19. Come to sb’s rescue He was about to drop a huge tray of dishes when Daniel came to his rescue. او می خواست سینی بزرگی از ظروف را بیندازد که دنیل به کمک او آمد. |
20. Come to terms with He had to figure out how to come to terms with her. او باید بفهمد که چگونه با او کنار بیاید. |
|
21. Come under attack The new policy has come under attack by environmentalists. سیاست جدید مورد حمله طرفداران محیط زیست قرار گرفته است. |
22. Come up with I couldn’t come up with any good ideas for my mom’s 50th birthday party. برای جشن تولد 50 سالگی مادرم نتوانستم ایده خوبی داشته باشم. |
سخن پایانی
امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. اگر شما همآیند دیگری با فعل come میشناسید، برایمان دیدگاه بگذارید. همچنین میتوانید با همآیندها جمله بسازید و با ما به اشتراک بگذارید.
2 پاسخ
معنی come come چیه
“Come, come” معمولاً به عنوان یک اصطلاح محاورهای استفاده میشه و معنیای شبیه به “بیخیال، اینقدر جدی نگیر” یا “آروم باش” داره. معمولاً وقتی کسی ناراحت یا بیش از حد جدی شده، ازش استفاده میکنن.
مثلاً:
🔹 Come, come, don’t be so upset! (بیخیال، اینقدر ناراحت نباش!)
اگه جای خاصی این عبارت رو دیدی و مطمئن نیستی، بگو تا بیشتر توضیح بدم