فعل come یکی از فعلهای پرکاربرد زبان انگلیسی به معنی «آمدن» است اما گاهی اوقات با کلمات مختلف که ترکیب میشود معانی متفاوتی پیدا میکند. در این مقاله، نخست کالوکیشنهای فعل بسیار پرکاربرد come را آوردهایم و سپس برای درک بهتر مطالب جدید، نمونه جملههایی را نیز در این مقاله قرار دادهایم که برای یادگیری بهتر موثر هستند. با ما همراه باشید.
کالوکیشن چیست؟
کالوکیشن یا همآیند در زبانانگلیسی به معنای ترکیبی طبیعی از کلمات است که این به شیوه ارتباط نزدیک کلمات با یکدیگر در زبان انگلیسی اشاره دارد. برای مثال، make a decision به معنای تصمیمگرفتن است و یک همآیند به حساب میآید.
طبیعتا کالوکیشنها به گوش انگلیسیزبانان آشناست اما ممکن است که یادگرفتن آنها توسط زبانآموزان کاری دشوار باشد. تنها راهحل هم شنیدن هر چه بیشتر و بیشتر موسیقی و پادکست و فیلمدیدن است. زیرا شما هنگامیکه صحبتکردن انگلیسیزبانان را ببینید، متوجه میشوید که تا چه اندازه استفاده از همآیندها رایج است و کمکم با تکرار شدن و شنیدنشان، آنها را به خاطر میسپارید.
مطالعه کنید: 40 کالوکیشن فعل take
لیست کالوکیشنهای Come
در این قسمت همآیندهای مهم فعل come را برایتان در جدول ردیف کردهایم که در مکالمه بسیار پرکاربرد هستند.
come to rupture | قطع روابط کردن |
come into play | عملی شدن |
Come First | موضوعی اول و مهم بودن، در اولویت بودن |
Come Close | نزدیک شدن |
Come To Terms | به توافق رسیدن |
Come To Terms with Something | سازش کرذن، کنار آمدن با یک اتفاق ناگوار |
Come Clean About Something | اعتراف کردن |
Come To Light | آشکار شدن |
Come Early | زود رسیدن |
Come Into View | به چشم آمدن |
Come To Mind | به ذهن آمدن |
Come Last | آخر آمدن |
Come On Time | به موقع آمدن |
Come To a Decision | تصمیم گرفتن |
Come To an Agreement | به توافق رسیدن |
Come To an End | پایان یافتن |
Come To Life | زنده شدن |
Come Up Trumps | کاری را با موفقیت تمام کردن |
Come Apart | جدا شدن |
Come In Peace | با نیت دوستانه به جایی رفتن |
come to a conclusion | به نتیجه رسیدن |
Come to a realization | به باور رسیدن |
مثال با کالوکیشن های فعل Come
1. Come clean about
Mom, I need to come clean about the vase, I broke it not Tommy.
مامان، من باید در مورد گلدان اعتراف کنم، من شکستمش نه تامی.
2. Come close
The movie was so boring that I came close to walking out of the cinema.
فیلم آنقدر کسل کننده بود که نزدیک بود از سینما بیرون بروم.
از دست ندهید: 50 کالوکیشن فعل go
3. Come complete with
Our machines come complete with a ten-year warranty.
دستگاه های ما با ده سال ضمانت کامل ارائه می شوند.
4.Come early
I always come early for meetings.
من همیشه برای ملاقاتها زود میآیم.
5. Come first
For me family always comes first.
برای من، خانواده همیشه اولویت دارد.(اول میآید)
6. Come into view
We were watching the stars when suddenly a shooting star came into view.
ما داشتیم ستارهها را تماشا میکردیم که ناگهان یک ستارهیدنباله پدیدار شد.
7. Come last
Greg comes last in every race.
گرگ در هر مسابقه آخر میشود.
مطلب مرتبط: 40 کالوکیشن فعل do
8. Come on time
The movie starts at 9 am. Please come on time.
فیلم ساعت 9 صبح شروع میشود. لطفاً به موقع تشریف بیاورید.
9. Come prepared
There is a test next week, come prepared.
هفته آینده آزمایشی وجود دارد، آماده باشید.
10. Come right back
Where’s Johnny? He went to get some coffee, he said he’ll come right back.
جانی کجاست؟ رفت قهوه بیاورد، گفت همان موقع برمی گردد.
11. Come to a compromise
We need to come to a compromise about our vacation plans.
ما باید درباره برنامههای تعطیلاتمان به مصالحه برسیم.
12. Come to a conclusion
The debate did not come to a conclusion until yesterday.
این بحث تا دیروز به نتیجه نرسید.
13. Come to a decision
We must come to a decision about what to do next by tomorrow.
ما باید در مورد اینکه فردا چه کاری انجام دهیم تصمیم بگیریم.
14. Come to a realization
I have just come to a realization!
من به تازگی به یک نتیجه رسیده ام!
مطالعه کنید: 70 کالوکیشن make
15. Come to a stop
Suddenly the music came to a stop.
ناگهان موسیقی متوقف شد.
16. Come to an agreement
It is great that we were able to come to an agreement.
خیلی خوب است که توانستیم به توافق برسیم.
17. Come to an end
I wondered if my football career was coming to an end.
به این فکر می کردم که آیا دوران فوتبال من به پایان می رسد.
18. Come to life
One team will try to make those four elks come to life.
یک تیم تلاش خواهد کرد تا آن چهار گوزن شمالی را زنده کند.
19. Come to sb’s rescue
He was about to drop a huge tray of dishes when Daniel came to his rescue.
او می خواست سینی بزرگی از ظروف را بیندازد که دنیل به کمک او آمد.
20. Come to terms with
He had to figure out how to come to terms with her.
او باید بفهمد که چگونه با او کنار بیاید.
مطالعه کنید: کالوکیشنهای فعل get
21. Come under attack
The new policy has come under attack by environmentalists.
سیاست جدید مورد حمله طرفداران محیط زیست قرار گرفته است.
22. Come up with
I couldn’t come up with any good ideas for my mom’s 50th birthday party.
برای جشن تولد 50 سالگی مادرم نتوانستم ایده خوبی داشته باشم.
سخن پایانی
امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. اگر شما همآیند دیگری با فعل come میشناسید، برایمان دیدگاه بگذارید. همچنین میتوانید با همآیندها جمله بسازید و با ما به اشتراک بگذارید.