جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

20 کالوکیشن فعل come + مثال و ویدیو

کالوکیشن فعل come

فعل come یکی از فعل‌های پرکاربرد زبان انگلیسی به معنی «آمدن» است اما گاهی اوقات با کلمات مختلف که ترکیب می‌شود معانی متفاوتی پیدا می‌کند. در این مقاله، نخست کالوکیشن‌های فعل بسیار پرکاربرد come را آورده‌ایم و سپس برای درک بهتر مطالب جدید، نمونه جمله‌هایی را نیز در این مقاله قرار داده‌ایم که برای یادگیری بهتر موثر هستند. با ما همراه باشید.

کالوکیشن چیست؟

کالوکیشن‌ یا هم‌آیند در زبان‌انگلیسی به معنای ترکیبی طبیعی از کلمات است که این به شیوه ارتباط نزدیک کلمات با یکدیگر در زبان انگلیسی اشاره دارد. برای مثال، make a decision به معنای تصمیم‌گرفتن است و یک هم‌آیند به حساب ‌‎‌می‌آید.

طبیعتا کالوکیشن‌ها به گوش انگلیسی‌زبانان آشناست اما ممکن است که یادگرفتن آنها توسط زبان‌آموزان کاری دشوار باشد. تنها راه‌حل هم شنیدن هر چه بیشتر و بیشتر موسیقی و پادکست و فیلم‌دیدن است. زیرا شما هنگامی‌که صحبت‌کردن انگلیسی‎‌زبانان را ببینید، متوجه می‌شوید که تا چه اندازه استفاده از هم‌آیندها رایج است و کم‌کم با تکرار شدن و شنیدنشان، آنها را به خاطر می‌سپارید.

مطالعه کنید: 40 کالوکیشن‌ فعل take 

لیست کالوکیشن‌های Come

کالوکیشن های فعل come

در این قسمت هم‌آیندهای مهم فعل come را برایتان در جدول ردیف کرده‌ایم که در مکالمه‎ بسیار پرکاربرد هستند.

come to rupture قطع روابط کردن
come into play عملی شدن
Come First موضوعی اول و مهم بودن، در اولویت بودن
Come Close نزدیک شدن
Come To Terms به توافق رسیدن
Come To Terms with Something سازش کرذن، کنار آمدن با یک اتفاق ناگوار
Come Clean About Something اعتراف کردن
Come To Light آشکار شدن
Come Early زود رسیدن
Come Into View به چشم آمدن
Come To Mind به ذهن آمدن
Come Last آخر آمدن
Come On Time به موقع آمدن
Come To a Decision تصمیم گرفتن
Come To an Agreement به توافق رسیدن
Come To an End پایان یافتن
Come To Life زنده شدن
Come Up Trumps کاری را با موفقیت تمام کردن
Come Apart جدا شدن
Come In Peace با نیت دوستانه به جایی رفتن
come to a conclusion به نتیجه رسیدن
Come to a realization به باور رسیدن

مثال با کالوکیشن های فعل Come

1. Come clean about

Mom, I need to come clean about the vase, I broke it not Tommy.

مامان، من باید در مورد گلدان اعتراف کنم، من شکستمش نه تامی.


2. Come close

The movie was so boring that I came close to walking out of the cinema.

فیلم آنقدر کسل کننده بود که نزدیک بود از سینما بیرون بروم.

از دست ندهید: 50 کالوکیشن‌ فعل go


3. Come complete with

Our machines come complete with a ten-year warranty.

دستگاه های ما با ده سال ضمانت کامل ارائه می شوند.


4.Come early

I always come early for meetings.

من همیشه برای ملاقات‌ها زود می‌آیم.


5. Come first

For me family always comes first.

برای من، خانواده همیشه اولویت دارد.(اول می‌‌آید)


6. Come into view

We were watching the stars when suddenly a shooting star came into view.

ما داشتیم ستاره‌ها را تماشا می‌کردیم که ناگهان یک ستاره‌ی‌دنباله پدیدار شد.


7. Come last

Greg comes last in every race.

گرگ در هر مسابقه آخر می‌شود.

مطلب مرتبط: 40 کالوکیشن فعل do


8. Come on time

The movie starts at 9 am. Please come on time.

فیلم ساعت 9 صبح شروع می‌شود. لطفاً به موقع تشریف بیاورید.


9. Come prepared

There is a test next week, come prepared.

هفته آینده آزمایشی وجود دارد، آماده باشید.


10. Come right back

Where’s Johnny? He went to get some coffee, he said he’ll come right back.

جانی کجاست؟ رفت قهوه بیاورد، گفت همان موقع برمی گردد.


11. Come to a compromise

We need to come to a compromise about our vacation plans.

ما باید درباره برنامه‌های تعطیلاتمان به مصالحه برسیم.


12. Come to a conclusion

The debate did not come to a conclusion until yesterday.

این بحث تا دیروز به نتیجه نرسید.


13. Come to a decision

We must come to a decision about what to do next by tomorrow.

ما باید در مورد اینکه فردا چه کاری انجام دهیم تصمیم بگیریم.


14. Come to a realization

I have just come to a realization!

من به تازگی به یک نتیجه رسیده ام!

مطالعه کنید: 70 کالوکیشن make


15. Come to a stop

Suddenly the music came to a stop.

ناگهان موسیقی متوقف شد.


16. Come to an agreement

It is great that we were able to come to an agreement.

خیلی خوب است که توانستیم به توافق برسیم.


17. Come to an end

I wondered if my football career was coming to an end.

به این فکر می کردم که آیا دوران فوتبال من به پایان می رسد.


18. Come to life

One team will try to make those four elks come to life.

یک تیم تلاش خواهد کرد تا آن چهار گوزن شمالی را زنده کند.


19. Come to sb’s rescue

He was about to drop a huge tray of dishes when Daniel came to his rescue.

او می خواست سینی بزرگی از ظروف را بیندازد که دنیل به کمک او آمد.


20. Come to terms with

He had to figure out how to come to terms with her.

او باید بفهمد که چگونه با او کنار بیاید.

مطالعه کنید: کالوکیشن‌های فعل get


21. Come under attack

The new policy has come under attack by environmentalists.

سیاست جدید مورد حمله طرفداران محیط زیست قرار گرفته است.


22. Come up with

I couldn’t come up with any good ideas for my mom’s 50th birthday party.

برای جشن تولد 50 سالگی مادرم نتوانستم ایده خوبی داشته باشم.

 

سخن پایانی

امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. اگر شما هم‌آیند دیگری با فعل come می‌شناسید، برایمان دیدگاه بگذارید. همچنین می‌توانید با هم‌آیندها جمله بسازید و با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در:
پرفروش‌ترین دوره‌ها

برای مشاوره و ثبت‌نام دوره جامع از روش‌های زیر میتوانید با مشاورین ارتباط بگیرید

off 55%