یادگیری زبان انگلیسی پروسهای طولانی است و نمیشود یک شبه تمام نکات آن را یاد گرفت، اما مکالمهی روزمره در زبان انگلیسی از سری نکاتی است که نه تنها به تند شدن رَوند یادگیری زبان انگلیسی، بلکه به علت موضوع محور بودن به برقراری ارتباط بهتر و قابل فهمتر با افراد در شرایط مختلف منجر میشود.
مکالمهی روزمره در زبان انگلیسی موضوع این سری از مقالات آموزشی آکادمی روان است، از این رو در این مقاله میخواهیم باهم 10 مکالمهی روزمره در انگلیسی را یاد بگیریم پس تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
10 مکالمهی روزمره در انگلیسی
مکالمهی رسمی در انگلیسی
Number 1: Formal Conversation (مکالمهی رسمی)
JAMES: Good morning, Professor Austin, how are you doing?
صبح بخیر پروفسور آستین، حالتون چطوره؟
PROFESSOR AUSTIN: Good morning, James. I am doing well. And you?
صبح بخیر جیمز، خوبم تو چطوری؟
JAMES: I’m great, thank you. This is my friend Emma. She is thinking about applying to this college. She has a few questions. Would you mind telling us about the process, please?
عالیام، ممنون. این دوستم اِما است. او در فکر آمدن به این دانشگاه است. او چند سوال دارد. اگر برایتان موردی ندارد ممکن است مراحل کار را برای ما توضیح دهید؟
PROFESSOR AUSTIN: Hello, Emma! It’s a pleasure to meet you. I’m more than happy to speak with you. Please stop by my office next week.
سلام اِما! از دیدن تو بسیار مفتخرم. از صحبت کردن با تو بسیار خوشحالم. لطفا هفتهی بعد یک سر به دفتر من بزن.
کلیک کنید: مکالمه درباره علایق و سرگرمی ها در انگلیسی
EMMA: It’s a pleasure to meet you, professor. Thank you so much for helping us.
دیدن شما افتخار بزرگی است پروفسور. از اینکه به ما کمک میکنید خیلی متشکرم.
PROFESSOR AUSTIN: Don’t mention it. Hopefully, I will be able to answer your questions!
اصلا حرفشم نزن! امیدوارم بتوانم به سوالاتت پاسخ بدهم.
نکته!
- عبارتهای good morning/good afternoon/good evening در زبان انگلیسی را میتوانیم در زمانهای مختلف و به جای کلمهی “سلام” استفاده کرد.
- عبارت “Good night” در زبان انگلیسی را نمیتوان برخلاف بقیهی عبارتهایی که در بالا گفته شد برای “سلام کردن” استفاده کرد. در اصل از این عبارت هنگام “خداحافظی کردن” و ترک کردن یک مکانی استفاده میشود.
- “Don’t mention it” که به معنی “اصلا حرفشم نزن” راه دیگری برای گفتن “You’re welcome.” است. هرچند جملهی “You are welcome” از هر جمله و عبارتی رسمیتر است ولی عبارتهایی نظیر Don’t mention it./No problem./ Happy to help پاسخهای غیررسمیتری در جواب thank you هستند.
مکالمهی غیر رسمی و دوستانه در انگلیسی
Number 2: Informal Greeting (مکالمه دوستانه و غیر رسمی)
ANE: Hi, Helen! How’s it going?
سلام هلن! حال و احوالت چطوره؟
HELEN: Fine, thanks — and you?
خوبم، ممنون. تو چطوری؟
JANE: Just fine. Where are you off to?
منم خوبم. کجا داری میری؟
از دست ندهید: افعال عبارتی انگلیسی درباره روتین صبحگاهی
HELEN: To the library. I’ve got a history exam next week and need to start studying. Ugh.
به کتابخونه. هفتهی بعد امتحان تاریخ دارم و باید شروع کنم به درس خوندن. اوف.
JANE: Oh, no. Well, I’ll see you later then. Good luck!
اوه نه. خب پس بعدا میبینمت. موفق باشی!
HELEN: Thanks. See you later.
ممنونم. بعدا میبینمت.
نکته!
- عبارت “How’s it going?” راهی غیر رسمی و دوستانه برای احوال پرسی و سوال سادهی “How are you?” است.
- “Where are you off to?” سوالی غیر رسمی و به معنی اینکه “کجا داری میروی؟” است و میتوان آن را به جای سوال “Where are you going?” استفاده کرد.
- در مکالمهی روزمره در انگلیسی بخصوص غیر رسمی آن، جملات ممکن است به صورت کامل گفته نشوند؛ مانند مکالمهی بالا که در جواب سوال “کجا داری میروی؟” گوینده تنها به “To the library.” به جای جملهی بلند “I′m going to the library.” اکتفا کرد.
- عبارت “See you later” معادلی دوستانه و غیر رسمی برای عبارت “goodbye” است.
مکالمه در مورد زمان در انگلیسی
Number 3: Saying the Time (گفتن زمان)
NATASHA: What time is it? We’re going to be late!
ساعت چند است؟ ما دیر خواهیم کرد.
TONY: It’s a quarter after seven. We’re on time. Don’t panic.
ساعت هفت و ربع است. ما به موقع میرسیم. نترس.
NATASHA: But I thought we had to be at the restaurant by 7:30 for the surprise party. We’ll never make it there with all this evening traffic.
اما من فکر کردم باید تا ساعت هفت و نیم برای سورپرایز یارتی داخل رستوران باشیم. با این ترافیک عصر نمیتوانیم خودمان را به موقع به آنجا برسانیم.
TONY: Sure we will. Rush hour is almost over. Anyway, the party starts at 8:00. But I do need help with directions. Can you call the restaurant and ask them where we park our car?
مطمئنا میرسیم. ساعت شلوغی تقریبا تمام است. به هرحال جشن ساعت 8 شروع میشود. اما من در مورد جهتها (اینکه از کدام سمت بروم) کمک لازم دارم. میتوانی به رستوران زنگ بزنی و بپرسی که کجا ماشینمان را پارک کنیم؟
نکته!
عبارت Rush hour به ساعت یا زمانی در روز بر میگردد که در آن زمان حجم ترافیک در سطح شهر زیاد است؛ پس یادتان نرود که در مکالمهی روزمره در انگلیسی بخصوص هنگام صحبت کردن در مورد زمان، از این عبارت استفاده کنید تا منظور خود را بهتر و قشنگتر بیان کنید.
مکالمهی تلفنی در انگلیسی
Number 4: A Telephone call (تماس تلفنی)
OHN: Hi, Alice, it’s John. How are you?
سلام اَلیس، منم جان. حالت چطوره؟
ALICE: Oh, hi, John! I was just thinking about you.
اُه، سلام جان! همین الان داشتم به تو فکر میکردم.
JOHN: That’s nice. I was wondering if you’d like to go to a movie tonight.
چه خوب. داشتم فکر میکردم که شاید دلت بخواهد تا امشب به سینما بری.
ALICE: Sure, I’d love to! What’s playing?
حتما، خیلی دلم میخواهد! چه فیلمی در حال پخشه؟
JOHN: I was thinking about that new comedy Lights Out. What do you think?
داشتم در مورد فیلم کُمدی جدید Lights Out فکر میکردم. نطر تو چیه؟
از دست ندهید: 200 عبارت انگلیسی برای تشویق و تحسین به انگلیسی
ALICE: Sounds great!
عالیه!
JOHN: OK, I’ll pick you up around 7:30. The movie starts at 8:00.
اوکی، پس من طرفای 7 و نیم میام دنبالت. فیلم ساعت 8 شروع میشه.
ALICE: See you then. Bye!
پس میبینمت. خداحافظ!
نکته!
- عبارت Hi, ____, it’s ____ اصولا برای معرفی خود پشت تلفن استفاده میشود و در واقع “it’s” به معنی “I am” یا “من هستم” دارد.
- عبارت I was wondering if you’d like to … راهی مؤدبانهتر و غیر مستقیمتر از سؤال “Do you want to …?” است.
- عبارت Sounds great! شکلی غیر رسمی و دوستانه برای گفتن “برنامهی خوبی است” است و رضایت شما از آن را نشان میدهد.
- جملهی I’ll pick you up که معنای لغوی آن به صورت “من تو را سوار میکنم” است اصولا با مفهوم اینکه “من به خانهی تو میآیم و با هم میرویم” یا “من به دنبالت میآیم” استفاده میشود.
مکالمهی دوباره تکرار کردن چیزی در انگلیسی
Number 5: Can you say that again? (میشه دوباره تکرار کنی؟)
LUKE: Hello? Hi, Stephanie, how are things at the office?
اَلو؟ سلام سوفیا، اوضاع و احوال در دفتر چطوره؟
STEPHANIE: Hi, Luke! How are you? Can you please stop and pick up an extra paper for the computer printer?
سلام لوک! حالت چطوره؟ میتونی لطفا یک جا توقف کنی و برگهی اضافه برای پرینتر بگیری؟
LUKE: What did you say? Can you repeat that, please? Did you say to pick up ink for the printer? Sorry, the phone is cutting out.
چی گفتی؟ میتوانی دوباره تکرارش کنی؟ گفتی برای پرینتر جوهر بگیرم؟ متآسفم تلفن دارد قطع و وصل میشود.
STEPHANIE: Can you hear me now? No, I need more computer paper. Listen, I’ll text you exactly what I need. Thanks, Luke. Talk to you later.
الان میتونی صدای منُ بشنوی؟ نه، من کاغذ بیشتر نیاز دارم. گوش کن، من چیزی که دقیقا نیاز دارم را بهت پیام میدم. ممنون لوک. بعدا باهات حرف میزنم.
LUKE: Thanks, Stephanie. Sorry, my phone has really bad reception here.
ممنون ستفانی. متأسفم, تلفم اینجا واقعا آنتندهی بدی داره.
مطالعه کنید: عبارات و اصطلاحات در زمان ناراحتی به انگلیسی
مکالمه تصادفی دیدن کسی در انگلیسی
Number 6: Coincidences (تصادفی کسی را دیدن)
MEG: Well, hello there, Julia! Long time no see!
سلام جولیا! پارسال دوست امسال آشنا!!
JULIA: Meg! Hi! What a coincidence! I haven’t seen you in ages! What are you doing here?
مِگ! سلام! چه تصادفی! خیلی وقته ندیدمت! اینجا چیکار میکنی؟
MEG: I just got a new job in the city, so I’m shopping for some clothes. Hey, what do you think of this shirt?
من تازه شغل جدیدی تو شهر پیدا کردم، بخاطر همین دارم چند دست لباس میخرم.
JULIA: Hmmm … well, you know how much I love blue. See? I’ve got the same shirt!
هوم … خُب تو میدونی من چقدر عاشق رنگ آبیام. میبینی؟ من هم لباس مشابهی گرفتم.
MEG: You always did have good taste! What a small world.
تو همیشه سلیقهی خوبی داشتی! چه دنیای کوچیکی.
نکته!
- اصطلاح Long time, no see! که در فارسی به معنای “پارسال دوست امسال آشنا” است را اصولا برای سلام و احوال با افرادی که به مدت طولانی آنها را ندیدهایم استفاده میکنیم.
- عبارت What a surprise to see you here! یا What a joy to have you with us! یا What a coincidence!به معنای “چه تصادفی” و برای بیان کردن اینکه از بودن و دیدن کسی خوشحالیم استفاده میشود.
- عبارت What a small world به معنای “چه دنیای کوچکی” است و برای اشاره به تصادفی دیدن افراد دارد.
مکالمهی پرسیدن سن کسی در انگلیسی
Number 7: How old are you? (چند سالت است؟)
PATTY: I’m really excited about Aunt Mary’s surprise birthday party this afternoon! Aren’t you?
من خیلی برای سورپرایز پارتی تولد خاله مری که همین عصر است هیجانزدهام! تو نیستی؟
SUSAN: Yeah! How old is she?
آره! چند سالش است؟
PATTY: She’ll be 55 on May 14 [fourteenth].
او چهاردهم ماه مِی 55 ساله میشود.
SUSAN: Wow! I didn’t know that my mom was older — she’s going to be 57 on September 2 [second]. Anyway, Aunt Mary’s going to be so surprised to see us all here!
وااو! من نمیدونستم که مامانم بزرگتر است- او قرار است دوّم سپتامبر 57 ساله شود. به هر حال، خاله مری قرار است خیلی سورپرایز شود وقتی همهی ما را اینجا ببیند.
PATTY: I know! But we still have to get all the food set up before she gets here … OK! We’re all ready now. Shh! She’s here!
میدونم! اما ما هنوز باید ترتیب غذاها رو قبل از اینکه او به اینجا برسد بدهیم … اوکی! ما همه الان آمادهایم. ششش! او اینجاست!
ALL: Surprise!
سورپرایز!!
کلیک کنید: عبارات و اصطلاحات در زمان خوشحالی به انگلیسی
مکالمهی آدرس پرسیدن در انگلیسی
Number 8: Asking Directions (آدرس پرسیدن)
MARK: Excuse me. Could you tell me where the library is?
ببخشید. میتوانید به من بگویید که کتابخانه کجاست؟
NANCY: Yes, it’s that way. You go three blocks to Washington Street, then turn right. It’s on the corner, across from the bank.
بله، از اون راه باید بروید (احتمالا گوینده دارد به همون راه اشاره میکند). شما سه بلوک به سمت واشنگتن ستریت برو، بعد بپیج سمت راست. (کتابخانه) نبش خیابان، رو به روی بانک است.
MARK: Thanks! I’ve only been in town a few days, so I really don’t know my way around yet.
ممنون! من تنها برای چند روز است که در شهر بودهام، به همبن دلیل هنوز اطراف را نمیشناسم.
NANCY: Oh, I know how you feel. We moved here a year ago, and I still don’t know where everything is!
اُه، میدونم چه حسی داری (درکت میکنم). ما سال پیش به اینجا نقل مکان کردیم و من هنوز نمیدونم همهچیز کجاست!
نکته!
- از عبارت مؤدبانه Could you tell me برای سوال پرسیدن و تقاضا کردن از افراد استفاده میشود.
- عبارت I know how you feel به معنی “من متوجهام” است و از آن برای نشان دادن احساس همدردی با افراد استفاده میشود.
مکالمه برای درخواست کمک در انگلیسی
Number 9: Calling for Help (درخواست کمک)
PETER: Hey! That car just ran a red light and hit that truck!
سلام! آن ماشین (یک ماشینی) الان از چراغ قرمز رد شد و به آن کامیون زد.
GAIL: Is anyone hurt?
کسی آسیب دیده است؟
PETER: I don’t know … let’s call 911. … Hello? I’d like to report a car accident near the post office on Charles Street. It looks like a man is hurt. Yes, it just happened. OK, thanks. Bye.
نمیدانم … بیا به 911 زنگ بزنیم … الو؟ میخواهم گزارش یک تصادف اتومبیل را نزدیک ادارهی پست در خیابان چارلز بدهم. به نظر میآید یک مرد آسیب دیده است. بله همین الان اتفاق افتاد. اوکی ممنون. خداحافظ.
GAIL: What did they say?
چی گفتند؟
مطالعه کنید: ماه های سال به انگلیسی
PETER: They’re going to send an ambulance and a police car right away.
آنها قرار است همین الان یک آمبولانس و ماشین پلیس بفرستند.
GAIL: Good, they’re here. I hope the man is OK.
خوبه، آنها اینجان. امیدوارم حال آن مرد خوب باشد.
PETER: I know. You have to be so careful when you’re driving.
میدانم. تو باید خیلی با دقت رانندگی کنی.
نکته!
شماره تلفن “911”، شمارهای است که میتوان در مواقع اورژانسی با آن تماس گرفت؛ به عبارت دیگر شبیه به شمارهی 115 در ایران است.
مکالمهی خرید کردن در انگلیسی
Number 10: Shopping (خرید کردن)
SALESPERSON: Can I help you?
میتونم بهتون کمک کنم؟
GLORIA: Yes, I’m looking for a sweater — in a size medium.
بله، من دنبال یک سوییشرت میگردم – با سایز مِدیوم.
SALESPERSON: Let’s see … here’s a nice white one. What do you think?
بذارید ببینم … اینجا یک سفید رنگ قشنگ هست. نظرتون چیه؟
GLORIA: I think I’d rather have it in blue.
فکر میکنم رنگ ابی آن را ترجیح میدهم.
SALESPERSON: OK … here’s blue, in a medium. Would you like to try it on?
اوکی … این رنگ آبی با سایز مدیوم. دوست دارید امتحانش کنید؟ (دوست دارید بپوشید تا ببینید به شما میآید یا اندازهتان است یا خیر؟)
GLORIA: OK … yes, I love it. It fits perfectly. How much is it?
اوکی … بله عاشقشم. به خوبی اندازهام است. قیمتش چند است؟
SALESPERSON: It’s $50. It will be $53, with tax.
آن 50 دلار است. با مالیات 53 دلار میشود.
GLORIA: Perfect! I’ll take it.
عالیه! همین را میخرم.
نکته!
- سوالاتی نظیر Can I help you? یا “May I help you?” سوالاتی هستند که هنگام ورود به یک مغازه یا فروشگاه برای خرید ممکن است به گوشتان بخورند؛ پس برای خرید بهتر، بهتر است آن چیزی که به دنبالش هستید را برای کارکنان فروشگاه توضیح دهید تا راهنماییتان کنند.
- برای توضیح چیزی که به دنبالش هستید میتوانید از عبارت I’m looking for به معنی “من به دنبال … هستم” استفاده کنید.
- برای گفتن سایزها از کلمات small، medium و large استفاده کنید.
- اگر رنگ، مدل یا سایز دیگری را ترجیح میدهید میتوانید از عبارت I’d rather have it in… استفاده کنید.
- برای بیان اینکه میخواهید لباس یا چیزی را بخرید، از عبارت I’ll take it که به معنی “آن را میخرم” است استفاده کنید.
سخن پایانی
از اینکه تا پایان این مقاله با ما همراه بودید از شما متشکریم و امیدواریم برایتان مفید بوده باشد. در این مقاله کوشیدیم تا 10 تا از مکالمهی روزمره در انگلیسی با موضوعات مختلف را برایتان گرد آوریم تا بتوانید در مواقع متفاوت از آنها استفاده کنید.
همچنین با مطالعهی نکاتی که در پایان هر مکالمهی روزمره در انگلیسی ذکر شد میتوانید آن مکالمات و عبارات را بهتر و بیشتر درک کنید. در صورت داشتن هرگونه سوال آن را در قالب کامنت با ما در میان بگذارید تا به آنها پاسخ دهیم.
یک پاسخ
سلام، عالی بود. تشکر میکنم