واژه carry در زبان انگلیسی به معنای “حمل کردن” است. اما همین واژه میتواند در ترکیبات همایند دیگر معانی متفاوتی به خود بگیرد. ترکیبات همایند یا همان کالوکیشنها در واقع ترکیبات لفظی در زبان هستند که میتوانند معنای جدیدی ایجاد کنند.
همنشینی برخی از کلمات کنار یکدیگر گاهی اوقات باعث شکلگیری معنی جدیدی میشود که از معنی تک به تک آن کلمات متفاوت است. به این ترکیبات کالوکیشن یا ترکیبات همایند میگویند.
در این مطلب از سری مقالههای کالوکیشن قصد داریم به کالوکیشنهای carry بپردازیم. برای آشنایی با معانی مختلف واژه carry در عبارتها گوناگون، حتماً در این مقاله همراه ما باشید.
کالوکیشن چیست؟
کالوکیشنها زیرمجموعه اصطلاحات لفظی در زبان هستند. اصطلاح بودن کالوکیشنها به معنی این است که این ترکیبات همآیند هیچ قاعده مشخصی ندارند. به عبارت دیگر، بدون قاعده یا قانون خاصی صرفاً در زبان تبدیل به اصطلاح شدهاند. بنابراین یادگیری آنها به یادگیری فرهنگ زبان گره خورده است.
اصولاً افرادی که زبانی را به صورت بومی صحبت میکنند هیچ مشکلی با درک مفهوم کالوکیشنها ندارند. چراکه به صورت ذاتی با اصطلاحات آن زبان آشنایی داشته و از کودکی در حال استفاده از آنها هستند.
اما درک معنی کالوکیشنها برای خارجی زبآنها کمی دشوار است. چون این ترکیبات همایند قانونمند نبوده و اصطلاحات عرفی هستند. یادگیری آنها صرفاً به حفظ، تمرین و کاربردشان وابسته است.
کالوکیشنها در همه زبانها وجود دارند. به عنوان مثال در زبان فارسی ترکیبات همایند زیادی را داریم. به عبارت ” راه انداختن” توجه کنید. درک معنی این عبارت برای ما که فارسی زبان هستیم بسیار ساده است. اما یک خارجی زبان وقتی برای اولین بار با این عبارت روبرو میشود، ترکیبی از واژههای “راه“(way) و “انداختن” (drop) را میبیند! بنابراین نمیتواند معنای درست آن را تشخیص دهد.
در زبان انگلیسی هم همین گونه است. به عنوان مثال به کالوکیشن pay attention دقت کنید. افرادی که تازه قصد یاد گرفتن زبان انگلیسی را دارند در این عبارت با دو واژه “pay” (پرداخت کردن) و “attention“(توجه کردن) روبرو میشوند و در وهله اول ممکن است آن را “پرداخت کردن توجه” معنی کنند. در حالی که کالوکیشن pay attention به معنی توجه نشان دادن یا توجه کردن است.
یکی از واژگانی که در زبان انگلیسی کالوکیشنهای متعدد و البته بسیار رایجی دارد، واژه carry است. تنها راه یادگرفتن کالوکیشنهای carry نیز مواجه شدن با آنها، حفظ کردن و به کار بردنشان است. در ادامه به کالوکیشنهای carry اشاره میکنیم و با ذکر چند مثال کاربرد آنها را در جملات نشان میدهیم.
مطلب کاربردی: 500 کالوکیشن انگلیسی
لیست کالوکیشنهای carry
carrying weight | سنگین بودن، بار حمل کردن |
carrying burden | باری را بر دوش کشیدن |
carry out | به انجام رساندن، راه انداختن، انجام دادن |
carry around | اینطرف و آنطرف حمل کردن |
carry on with | به انجام کاری ادامه دادن، ادامه دادن |
carry over | به تعویق افتادن، موکول شدن، ادامهدار شدن چیزی از قبل |
carry off | (جایزه و غیره) بردن، (کار مشکلی را) با موفقیت انجام دادن |
get carried away | جوگیر شدن، از خود بیخود شدن |
carrying a baby | باردار بودن، بچهای را حمل کردن |
carry the can | تقصیر یا اشتباه را به گردن گرفتن، بار اشتباهی را به دوش کشیدن |
carry forward with | به چیزی یا برنامهای ادامه دادن |
carry the victory | بردن، برنده شدن |
carry cargo | محمولهای را حمل کردن |
carry passengers | مسافر حمل کردن، مسافر جابجا کردن |
carry virus | حامل ویروس بودن |
carry in | به داخل آوردن |
cash and carry | بخر و ببر، فقط نقدی، نسیه نفروختن |
مثال کالوکیشنهای carry
-
carrying weight
.The weightlifter was carrying a lot of weight on his shoulders
وزنهبردار وزن زیادی را روی شانههای خود تحمل میکرد.
.The backpack was carrying a lot of weight, so I had to take it off
کولهپشتی خیلی سنگین بود، به همین خاطر آن را درآوردم.
.The bridge was carrying a lot of weight, so it was important to keep it well-maintained
پل وزن زیادی داشت، به همین خاطر مهم بود که آن را در وضعیت خوبی نگه دارند.
.The tree was carrying a lot of weight, so it was starting to lean
درخت وزن خیلی سنگینی داشت، به همین خاطر شروع کرد به خم شدن.
مطلب کاربردی: کالوکیشن های make
-
carrying burden
.The soldier was carrying the burden of his friends’ deaths
سرباز داشت بار مرگ دوستش را به دوش میکشید.
.His mother was carrying the burden of raising her children on her own
مادرش داشت بار سنگین تنهایی بزرگ کردن بچهها را به دوش میکشید.
.The company was carrying the burden of a lot of debt
کمپانی زیر بار قرضهای زیادی بود.
.The patient was carrying the burden of a terminal illness
بیمار داشت بار یک بیماری کشنده را به دوش میکشید.
-
carry out
.The police carried out a search of the suspect’s house
پلیس جستجوی خانه متهمین را آغاز کرد.
.The doctor carried out a series of tests on the patient
پزشک آزمایشات زیادی روی بیمار انجام داد.
.The fire department carried out a successful rescue of the trapped people
دپارتمان آتشنشانی عملیاتی موفقیت آمیزی را برای نجات دادن افرادی که گیر افتاده بودند انجام داد.
.The team carried out their plans perfectly
اعضای تیم نقشههایشان را به نحو احسن انجام دادند.
-
carry around
.This woman was carrying around a large purse
این زن کیف بزرگی را با خود اینطرف و آنطرف میبرد.
.The child was carrying around a stuffed animal
بچهها داشتند یک حیوان خشک شده را با خود اینطرف و آنطرف میبردند.
.The man was carrying around a briefcase
آن مرد داشت یک چمدان را با خود اینطرف و آنطرف میبرد.
.The artist was carrying around a sketchpad
هنرمند داشت دفتر نقاشیهایش را با خود این طرف و آنطرف میبرد.
-
carry on with
.The students carried on with their studies despite the distractions
دانشآموزان با وجود عوامل حواسپرتی به درس خواندن خود ادامه دادند.
.The workers carried on with their work even though it was dangerous
کارگران با وجود خطری که داشت به کار خود ادامه دادند.
.This couple carried on with their wedding plans even though the groom’s parents didn’t approve
این زوج با وجود مخالفت پدر و مادر داماد به برنامههای عروسی خود ادامه دادند.
.The politician carried on with his campaign even though he was trailing in the polls
این سیاستمدار با وجود اینکه در نظرسنجیها عقب افتاده بود به کارزار انتخاباتی خود ادامه داد.
مطلب خواندنی: کالوکیشن های do
-
carry over
.The debt was carried over from the previous year
این بدهی از سال قبل باقی مانده.
.The classwork was carried over to the next semester
کار کلاسی به ترم بعد موکول شد.
.The meeting was carried over to the following week
جلسه به هفته بعدی منتقل شد.
.The argument was carried over from the previous day
دعوای روز قبل به امروز هم کشیده شد.
-
carry off
.The thief carried off the jewels in the robbery
سارق طی این سرقت جواهرات را با خود برد.
.The actor carried off the role of Hamlet brilliantly
بازیگر نقش هملت را به نحو
احسن اجرا کرد.
.The team carried off the victory in the championship game
این تیم در بازی قهرمانی پیروز شد.
.The politician carried off the election by a landslide
این سیاستمدار انتخابات را با قاطعیت پیروز شد.
-
get carried away
.The crowd got carried away and started chanting
جمعیت جوگیر شدند و شروع کردند به شعار دادن.
.The speaker got carried away and went on for too long
سخنران جوگیر شد و سخنان خود را زیادی کش داد.
.The student got carried away and started writing a novel
دانشآموز جوگیر شد و شروع به نوشتن یک رمان کرد.
.The artist got carried away and painted a masterpiece
هنرمند از خود بیخود شد و یک نقاشی شاهکار کشید.
-
carrying a baby
.She continued her job even though she was carrying a baby
او با وجود اینکه باردار بود به کارش ادامه داد.
.The father was carrying his baby in a sling
پدر بچهاش را با یک بند بسته بود و با خودش حمل میکرد.
.The grandmother was carrying her baby in a stroller
مادربزرگ بچهاش را در کالسکه حمل میکرد.
مطالعه کنید: تفاوت فعل do و make
-
carry the can
.The politician was made to carry the can for the party’s defeat
سیاستمدار مجبور شد بار اشتباه حزبش را به دوش بگشد.
.The employee was made to carry the can for the company’s financial problems
کارمند مجبور شد بار مشکلات مالی شرکت را به دوش بکشد.
.The student was made to carry the can for the team’s loss
دانشآموز مجبور شد تا بار باخت تیم را به دوش بکشد.
.The parent was made to carry the can for the child’s bad behavior
والدین مجبور شدند بار رفتار زشت فرزندشان را به دوش بکشند.
-
carry forward with
.The company carried forward with its plans to expand
کمپانی به برنامههای توسعه خود ادامه داد.
.The government carried forward with its plans to reform the healthcare system
دولت به برنامههایش برای بازسازی سیستم سلامت کشور ادامه داد.
.The team carried forward with its plans to win the championship
اعضای تیم به برنامههای خود برای قهرمانی ادامه دادند.
.The student carried forward with her plans to go to graduate school
دانشآموز به برنامههایش برای رفتن به دانشگاه ادامه داد.
-
carry the victory
.The team carried the victory in the championship game
تیم در بازی قهرمانی به پیروزی رسید.
.The candidate carried the victory in the election
این کاندیدا در رقابت انتخاباتی پیروز شد.
.The army carried the victory in the war
ارتش جنگ را با پیروزی پشت سر گذاشت.
.The company carried the victory in the lawsuit
کمپانی دعوی قانونی را با پیروزی پشت سر گذاشت.
-
carry cargo
.The ship was carrying cargo from China to the United States
کشتی داشت محمولهای را از چین به آمریکا حمل میکرد.
.The plane was carrying cargo from New York to Los Angeles
هواپیما داشت باری را از نیویورک به لس آنجلس حمل میکرد.
.They were carrying a suspicious cargo to the house
آنها محموله مشکوکی را به خانه حمل میکردند.
-
carry passengers
.The plane was carrying passengers from New York to Los Angeles
این هواپیما حامل مسافرانی از نیویورک به لسآنجلس بود.
.The train was carrying passengers from Chicago to St. Louis
قطار حامل مسافرانی از شیکاگو به سنتلوئیس بود.
.The bus was carrying passengers from the city to the suburbs
اتوبوس حامل مسافران از شهر به حومه شهر بود.
.The ferry was carrying passengers from the mainland to the island
کشتی حامل مسافران از سرزمین اصلی به جزیره بود.
از دست ندهید:400 اصطلاح انگلیسی پر کاربرد
-
carry virus
.The person was carrying the virus and didn’t know it
آن شخص حامل ویروس بود اما خودش نمیدانست.
.The animal was carrying the virus and was able to transmit it to humans
این حیوان حامل ویروس بود و توانست آن را به انسان منتقل کند.
.The plant was carrying the virus and was able to spread it to other plants
این گیاه حامل ویروس بود و توانست آن را به گیاهان دیگر سرایت دهد.
.The food was carrying the virus and was able to make people sick
این غذا حامل ویروس بود و توانست مردم را بیمار کند.
-
carry in
.The movers carried in the furniture
باربرها مبلمان را آوردند داخل.
.The groceries were carried in by the delivery person
تحویل دهنده، خوار و بارها را آورد داخل.
.The Christmas tree was carried in by the family
اعضای خانواده درخت کریسمس را به خانه آوردند.
-
cash and carry
.The store is a cash and carry, so you have to pay for the goods before you take them away
این مغازه فقط نقدی جنس میفروشد، به همین خاطر اول باید پول جنسهایت را بدهی بعد آنها را ببری.
.The company sells its products on a cash and carry basis, so customers must pay in cash and carry the goods away themselves
این کمپانی محصولاتش را به صورت بخر و ببر میفروشد، به همین خاطر مشتریان باید پول جنس را نقدی پرداخت کنند و بعد خودشان آن را ببرند.
.The warehouse is a cash and carry, so customers can buy large quantities of goods at wholesale prices and take them away themselves
این انبار به صورت بخر و ببر کار میکند، بنابراین مشتریان میتوانند اجناس را در حجم زیاد خریداری کنند و خودشان آن را ببرند.
.The cash and carry store is a popular destination for businesses that need to buy large quantities of supplies
مغازههای بخر و ببر مقصد ایدهآلی برای کسب و کارهایی هستند که نیاز دارند مواد اولیه خود را در حجمهای زیادی خریداری کنند.
جمع بندی
برای اینکه بتوانید زبان انگلیسی خود را به خوبی تقویت کنید و در مکالمات دچار مشکل نشوید، توصیه میکنیم حتماً با کالوکیشنهای مختلف آشنایی داشته باشید. کالوکیشنهای carry از جمله عبارتهای ترکیبی رایج در زبان انگلیسی هستند که میتوانند کمک زیادی به بهبود مهارتهای گفتای و نوشتاری شما بکنند.