دستهبندی کردن لغات برای یادگیری کلمات انگلیسی بسیار مفید است. از جمله رایجترین لوازم و وسایلی که در مکالمات روزمره به نام آنها اشاره میشود، وسایل آشپزخانه هستند. افرادی که میخواهند زبان انگلیسی را به خوبی یاد بگیرند، باید با عنوان انگلیسی تمامی لوازم آشپزخانه آشنایی کامل داشته باشند. همچنین اگر به دنبال روشی مؤثر برای تقویت مهارت مکالمه خود هستید، پیشنهاد میکنیم مقاله تمرین روزانه ۲۰ دقیقهای مکالمه انگلیسی را مطالعه کنید تا با یک برنامه کوتاه و مفید، گفتار خود را نیز بهبود دهید.
مطالعه کنید:سایتهای برتر دانلود زیرنویس انگلیسی
در جدول زیر لیست کامل وسایل آشپزخانه را به زبان انگلیسی، همراه با ترجمه فارسی آنها آوردهایم:
Kettle | کتری |
Microwave | مایکروویو |
Spatula | کفگیر |
Bread basket | سبد نان |
Dinner table | میز شام |
Apron | پیشبند |
Refrigerator | یخچال |
Coffee cup | فنجان قهوه |
Napkin | دستمال |
Cabinet | کابینت |
Tea spoon | قاشق چایخوری |
Blender | مخلوط کن |
Oven glove | دستکش فر |
Drawer | کشو |
Knife | چاقو |
Steak hammer | چکش استیک |
Salad spinner | چرخنده سالاد |
Kitchen counter | پیشخوان آشپزخانه |
Measuring cup | جام اندازهگیری |
Cutlery | کارد و چنگال |
Mixer | میکسر |
Pedal bin | سطل پدال |
Fork | چنگال |
Corkscrew | چوب پنبهای |
Teapot | قوری |
Frying pan | ماهیتابه |
Chopping board | تخته گوشت |
Dish soap | مایع ظرفشویی |
Water goblet | جام آب |
Timer | تایمر |
Saucepan | دیگ |
Butter dish | ظرف کره |
Bread and butter plate | بشقاب نان و کره |
Rolling pin | وردنه |
Pressure cooker | زودپز |
Chopsticks | چپستیک |
Hurricane glass | شیشه طوفان |
Salad fork | چنگال سالاد |
Grater | رنده |
Baking tray | سینی شیرینی پزی |
Cake slice | برش کیک |
Strainer | صافی |
Mesh skimmer | کفگیر مش |
Tea maker | چایساز |
Irish coffee glass | لیوان قهوه ایرلندی |
Mug | لیوان |
Kitchen shears | قیچی آشپزخانه |
Colander | آبکش |
Plastic cup | لیوان پلاستیکی |
Cooker | اجاق گاز |
Ladle | ملاقه |
Cleaver | برشدهنده |
Spice container | ظرف ادویه |
Bread and butter knife | چاقوی نان و کره |
Dinner fork | چنگال شام |
Measuring spoon | قاشق اندازهگیری |
Cooker hood | هود اجاق گاز |
Wooden spoon | قاشق چوبی |
Dessert fork | چنگال دسر |
Teacup | لیوان چای |
Grill | گریل – سرخ کن |
Pot | قابلمه |
Saucer | نعلبکی |
Juicer | آبمیوهگیری |
Sandwich Maker | ساندویچساز |
Rice Cooker | پلوپز |
Electric Whisk | همزن برقی |
Electric Kettle | چایساز برقی |
Deep Fryer | سرخکن |
Coffee Grinder | آسیاب قهوه |
Bread Maker | تستر نان |
Steamer | دستگاه بخارپز |
Waffle Maker | دستگاه وافلساز |
Meat Thermometer | دماسنج گوشت |
Dish Drainer | آبچکان ظرف |
Pastry Cutter | برشدهنده شیرینی |
Waffle Iron | دستگاه وافلساز |
Canister | قوطی |
Bench Scraper | کاردک میز |
مطالعه کنید: تلفظ درست کلمات انگلیسی
جدول زیر به افعال و اصطلاحات رایجی که در موضوعات مربوط به آشپزی مورد استفاده قرار میگیرند اشاره دارد. برای درک بهتر، در زیر هر کلمه، یک جمله کاربردی نیز به عنوان نموده آورده شده:
غذا پختن | Cook |
او عاشق پختن غذاهای خوشمزه برای خانوادهاش در آخر هفته است. | She loves to cook delicious meals for her family every weekend. |
پختن در فر | Bake |
عطر کوکیهای تازه پختهشده تمام خانه را پر کرد. | The aroma of freshly baked cookies filled the entire house. |
سرخ کردن | Fry |
او مرغ را برای مهمانی تا حد طلایی بینقص سرخ کرد. | He fried the chicken to golden perfection for the party. |
آبپز کردن، جوشاندن | Boil |
فراموش نکن تخممرغها را قبل از آماده کردن سالاد بجوشانی. | Don’t forget to boil the eggs before preparing the salad. |
خرد کردن | Chop |
او با دقت سبزیجات را برای سوپ به تکههای کوچک خرد کرد. | She carefully chopped the vegetables into tiny pieces for the soup. |
برش زدن، ورقه ورقه کردن | Slice |
او نان را برای صبحانه بهصورت عالی برش داد. | He sliced the bread perfectly for the morning breakfast. |
رنده کردن | Grate |
من عاشق رنده کردن پنیر پارمسان تازه روی پاستای خود هستم. | I love to grate some fresh Parmesan cheese over my pasta. |
مخلوط کردن | Blend |
او ترکیبی از توتفرنگی و موز را برای اسموتی مخلوط کرد. | She blended a mix of strawberries and bananas for a smoothie. |
هم زدن | Stir |
سس را بهطور مداوم هم بزن تا به تابه نچسبد. | Stir the sauce continuously to avoid it sticking to the pan. |
پوست کندن | Peel |
او سیبها را به سرعت پوست کند تا پای آماده کند. | He peeled the apples quickly to prepare a pie. |
کباب کردن، سرخ کردن در فر | Roast |
بوقلمون بریان شده نقطه اوج شام جشن بود. | The roasted turkey was the highlight of the festive dinner. |
گریل کردن، روی حرارت مستقیم سرخ کردن | Grill |
آنها چند استیک و سبزیجات را برای باربکیوی فضای باز کباب کردند. | They grilled some steaks and vegetables for their outdoor barbecue. |
تفت دادن | Saute |
او قارچها را با سیر و کره تفت داد تا طعمی غنی بدهند. | She sautéed the mushrooms with garlic and butter for a rich flavor. |
آرام پختن | Simmer |
بگذار سوپ بهآرامی به مدت یک ساعت بجوشد تا طعمها بیرون بیایند. | Let the soup simmer gently for an hour to bring out the flavors. |
مرینت کردن (خواباندن در سس یا چاشنی) | Marinate |
قبل از کباب کردن، مرغ را حداقل دو ساعت در ترکیبی از ماست و ادویهها مزهدار کنید. | Before grilling, marinate the chicken in a mix of yogurt and spices for at least two hours. |
خام | RAW |
خوردن سبزیجات خام میتواند روشی عالی برای حفظ مواد مغذی آنها باشد. | Eating raw vegetables can be a great way to preserve their nutrients. |
ورز دادن (خمیر) | Knead |
خمیر را به خوبی ورز دهید تا نرم و کشسان شود. | Knead the dough thoroughly until it becomes smooth and elastic. |
مزهدار کردن با ادویه یا جاشنی | Season |
فراموش نکنید که سوپ را با نمک، فلفل و سبزیجات برای طعم بهتر چاشنی کنید. | Don’t forget to season the soup with salt, pepper, and herbs for extra flavor. |
هم زدن سریع با چنگال یا همزن | Whisk |
تخممرغها را با شدت هم بزنید تا یک املت پفدار درست شود. | Whisk the eggs vigorously to make a fluffy omelette. |
نگینی خرد کردن | Dice |
گوجهها را بهصورت ریز خرد کنید قبل از اینکه به سالسا اضافه شوند. | Dice the tomatoes finely before adding them to the salsa. |
گریل کردن در فر | Broil |
ماهی را در فر کباب کنید تا یک لایه ترد و طلایی به دست آید. | Broil the fish in the oven for a crispy and golden crust. |
مطالعه کنید:آشنایی با انواع پسوند در انگلیسی
سخن آخر
آشنایی با نام و عنوان وسایل آشپزی و همچنین اصطلاحات رایج آن که در این مطلب به آنها اشاره شد، برای هر زبانآموزی لازم و ضروری است. برای کسانی که به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستند، دانستن کلمات و عبارات مربوط به احساسات در زبان انگلیسی نیز میتواند به بهبود مهارتهای مکالمهای آنها کمک کند.