رشته و نجوم و ستاره شناسی همواره یکی از جذابترین رشتههای تحصیلی بوده است. ما انسانها ذاتا به ستارهشناسی علاقهمندیم. خود شما چند کتاب علمی و دانستنیها در مورد ستارهشناسی دارید؟ در دوران نوجوانی چقدر به ستاره ها و علوم مربوط به آنها علاقه داشتید؟
حتی اگر یک ستارهشناس یا منجم متخصص هم نباشیم، ستارهشناسی همیشه جایگاه ویژه و جذابی در زندگی ما دارد. ما همواره دوست داریم اطلاعات خود را در مورد ستارهها افزایش دهیم و چیزهای بیشتری از آن ها بدانید. علم نجوم همیشه و برای همه افراد جذاب است. به همین خاطر واژگان و لغات ستارهشناسی و نجوم در زندگی روزمره ما هم زیاد جریان دارند.
رواج لغات تخصصی رشته ستاره شناسی در زندگی عادی باعث شده تا در مکالمههای روزمره انگلیسی هم زیاد از آنها استفاده شود. به عنوان مثال بدون دانستن معنی اصطلاحات انگلیسی ستارهشناسی، نیمی از شوخیهای بامزه سریال تئوری بیگبنگ را درک نخواهید کرد.
این موضوع به خوبی نشان میدهد که دانستن معنی لغات تخصصی رشته ستارهشناسی تا چه اندازه میتواند در یادگیری بهتر زبان انگلیسی مهم باشد.
در ادامه به مهمترین و عمومیترین لغات و اصطلاحات تخصصی رشته ستارهشناسی اشاره میکنیم. لغاتی که به عنوان یک فرد عادی بهتر است با آنها آشنا باشید و به عنوان یک متخصص نجوم حتما باید آنها را بدانید. با ما همراه باشید.
مطلب خواندنی: لغات تخصصی مهندس عمران به انگلیسی
لغات انگلیسی تخصصی رشته ستاره شناسی همراه با ترجمه فارسی
Ammonia | آمونیاک |
Asteroid | سیارک |
Astrology | طالعبینی |
Astronomy | ستارهشناسی، افلاکشناسی |
Astrophysics | فیزیک نجومی |
black hole | سیاه چاله (فضایی) |
Celestial | آسمانی |
Chromosphere | کروموسفر، فام سپهر |
Comet | ستاره دنبالهدار، شهابسنگ |
Constellation | صورت فلکی |
Convection | همرفت |
Cosmic | کیهانی |
Cosmology | کیهانشناسی |
Cosmos | کیهان |
Earth | زمین |
Flare | شعلهور شدن |
Galaxy | کهکشان |
Gravitational | جاذبهای، مربوط به جاذبه |
Infrared | مادون قرمز، فروسرخ |
Interferometer | تداخل سنج |
Intergalactic | میان کهشکشانی |
Interplanetary | میان سیارهای |
Interstellar | میان ستارهای |
Jupiter | سیاره مشتری |
leap year | سال کبیسه |
light year | سال نوری |
luminosity | درخشندگی |
Mars | مریخ |
Mercury | سیاره عطارد، سیاره تیر |
Meteor | شهاب |
Meteorite | شهابسنگ، شخانه، شخان سنگ، آن بخش از شهابسنگ که پس از عبور از جو زمین باقی میماند و بر سطح سیاره میافتد |
Meteoroid | تیر شهاب، شهاب ثاقب، شهابواره |
Molten | مذاب |
naked eye | چشم غیر مسلح |
Nebula | سحابی |
Neptune | سیاره نپتون |
از دست ندهید: لغات تخصصی حسابداری به انگلیسی
Observatory | رصدخانه |
outer space | فضا، حجو خارج از زمین |
photosphere | فوتوسفر، نور کره، نور آفتاب |
planetarium | افلاکنما |
Pluto | سیاره پلوتو |
Pseudoscience | شبه علم |
Quasar | دور اختر |
Revolution | گردش، دوران |
Revolve | تغییر کردن، سیر کردن، گردیدن |
Rotation | چرخیدن به دور محور خود |
Saturn | سیاره زحل |
solar prominence | برجستگی خورشیدی |
stellar | ستارهای |
sunspot | لکه خورشیدی |
ultraviolet | فرابنفش |
Uranus | سیاره اورانوس |
Venus | سیاره زهره |
alignment | همراستایی |
altitude | ارتفاع |
apogee | دورینگی |
ascension | صعود |
astronomer | ستارهشناس |
astronomical | مربوط به ستارهشناسی |
azimuth | آزیموت |
conjunction | اتصال |
cosmogenic | کازموژنی، کیهانزادی |
cosmogonic | کازموگونی، وابسته به خلقت عالم وجود |
cosmography | کازموگرافی، گیتی شناسی |
cosmology | کیهانشناسی |
culmination | قله، اوج |
epoch | عصر، دوره |
equinox | تعادل، اعتدال شب و روز |
horizon | افق |
latitude | عرض جغرافیایی |
lodestar | ستاره قطبی |
nadir | حضیض، سمتالقدم، فرودینگاه |
navigation | ناوبری |
nova | نوا، نو اختر |
quadrant | ربع، چهارگوش، ربه دایره، یکچهارم |
satellite | ماهواره |
sidereal | ستارهای، نجومی |
star | ستاره |
stargazer | ستارهنگر، کسی که مدام سرش بالاست و به ستارهها نگاه میکند |
supernova | سوپرنوا، ابر نو اختر |
syzygy | ترازوی سماوی |
tropic | مدار |
کلیک کنید: اصطلاحات فیزیک به انگلیسی
uranologist | اورانولوژیست، کالبدشناسی سیارات |
vertex | رأس |
zenith | اوج |
solar | خورشیدی، شمسی |
lunar | قمری، مربوط به ماه |
Angular Size and Distance | زاویه اندازه و فاصله |
Aperture | دهانه، دیافراگم تلسکوپ |
Asterism | نشان ستاره، هر چیزی شبیه به ستاره، برج، گروه ستارهای |
Astronomical Unit | واحد نجومی |
Averted Vision | شیوهای برای دیدن اشیاء کمنور |
Baily’s Beads | مهرههای بیلی |
Barlow Lens | لنز بارلو |
Blue Moon | ماه آبی |
Celestial Coordinates | مختصات آسمانی، مختصات کیهانی |
Circumpolar | دائره قطبی |
Collimation | همردیفی |
Compound Telescope | تلسکوپ ترکیبی |
Conjunction | همافزایی |
Dark Adaptation | سازگاری با تاریکی |
Declination (Dec.) | انحراف |
Dobsonian (“Dob”) | تلسکوپ دوبسن |
Double Star (Binary Star) | ستاره دوتایی |
Earthshine | زمینتاب، روشنی ضعیف نیمه ی تاریک ماه در اثر بازتاب نور خورشید از زمین |
Eccentricity | گریز از مرکز، دوری از مرکز، کجی |
Eclipse | خسوف یا کسوف |
Ecliptic | برج خورشیدی، مربوط به خسوف و کسوف، دایرهالبروج |
Elongation | فاصله زاویهای، کشیدگی |
Ephemeris | جدول حرکت سیارات |
Eyepiece | چشمی |
Field of View | میدان دید |
Finderscope | تلسکوپ ردیابی، یابنده |
Focal Length | فاصله کانونی لنز |
Focal Ratio (f/number) | نسبت فاصله کانونی و دهانه لنز |
Gibbous | کجرو |
Histogram | نمودار توزیع فراوانی |
Inclination | انحراف |
Libration | حرکت نوسانی |
Light Pollution | آلودگی نوری |
Limb | لبه |
Magnification (power) | بزرگنمایی، قدرت بزرگنمایی |
Magnitude | بُعد |
Messier Object | اجسام مسیه |
Meteor Shower | باران شهابی |
Milky Way | راه شیری |
Objective | هدف، عینی |
Occultation | پنهانشدن، غیبت |
Opposition | مخالفت، هموجهی |
Parallax | انحراف زاویهای، اختلاف منظر، انطباق |
Phase | فاز |
Planisphere (Star Wheel) | چرخ ستارهای، کیهان هامن نما |
Reflector | بازتابنده |
Refractor | بازشکنگر |
Retrograde | انحطاط دهنده |
Right Ascension (R.A.) | عروج راست |
Sidereal Time | زمان ستارهای |
Solar Filter | فیلتر خورشیدی |
Solstice | توانگریزی |
Star Cluster | خوشه ستارهای |
Star Diagonal | قطری ستاره |
Star Party | مهمانی ستارهای |
Terminator | خاتمهدهنده، نابودگر |
مطلب کاربردی: لغات زبان تخصصی برق
Transit | گذر، گذرگاه، ترانزیت |
Transparency | شفافیت |
Twilight | گرگ و میش |
Unit-Power Finder | ردیاب تلسکوپ |
Universal Time (UT) | زمان جهانی |
Variable Star | ستاره متغیر |
Waning | کاهشی |
Waxing | افزایشی |
Zodiac | برجهای زودیاک |
axial precession | تقدیم محوری |
axial tilt | انحراف محور |
barycenter | مرکز ثقل |
blazar | ستاره دنبالهدار |
Bulge | تحدب، برآمدگی |
celestial pole | قطب آسمانی |
celestial mechanics | مکانیک آسمانی |
centaur | قنطورس |
Corona | هاله، حلقه نور |
cosmic dust | گرد و غبار کیهانی |
cosmic ray | اشعه کیهانی |
diurnal motion | حرکت روزانه |
dwarf star | ستاره کوتوله |
dwarf planet | سیاره کوتوله |
equator | خط استوا، منصف، نیمکره ساز |
escape velocity | گرزتندی |
extragalactic astronomy | ستارهشناسی فراکهکشانی |
extrasolar planet | سیاره فرامنظومه شمسی |
Fulton gap | شکاف فولتون |
gas giant | غول گازی ( مانند سیارههای مشتری و زحل که از گاز تشکیل شدهاند) |
globuar cluster | خوشه ستاره ای کروی |
gravitational collapse | فروریزی جاذبهای، فروپاشی گرانشی |
heliosphere | حباب خورشید، خورسپهر |
inclination | انحراف، تمایل، عطف |
ionosphere | یون کره |
Kuiper belt | کمربند کویپر (ناحیهای خارج از مدار نپتون که بنظر میرسد منشاً های دنبالهدار با دوره کوتاه است) |
molecular cloud | ابر مولکولی |
moon | ماه |
Neutrino | نوترینو |
neutron star | ستاره نوترونی |
nutation | گردش، خمیدگی |
Obliquity | کجی، مایل بودن، انحراف |
orbital eccentricity | خروج از مرکز مداری |
orbital elements | عناصر مداری |
planet | سیاره |
Redshift | انتقال به سرخ، اثر هابل |
Sun | خورشید |
Telescope | تلسکوپ |
از دست ندهید: اصطلاحات بازرگانی به انگلیسی
سخن آخر
در این مقاله سعی کردیم تعدادی از رایجترین کلمات و لغات تخصصی رشته ستارهشناسی را با معنی فارسی به شما معرفی کنیم. آشنایی با شکل انگلیسی این لغات تخصصی برای افرادی که به صورت حرفهای در زمینه ستارهشناسی فعالیت میکنند ضروری است. همچنین زبانآموزان عادی نیز میتوانند از طریق آشنایی با این لغات مکالمات انگلیسی بهتر و حرفهایتری را صورت دهند.