ازدواج Marriage بخشی مهمی از زندگی است که میتواند زیباترین روزها را رقم زده و به دلیل اهمیت زیاد، کلمات آن در مکالمات مورد استفاده قرار میگیرند. در صورت برگزاری مراسم در خارج از کشور یا صحبت در مورد یک مراسم عروسی، به لغات آن نیاز پیدا میکنید.
در این مقاله از آکادمی روان واژگان عروسی به زبان انگلیسی را مرور خواهیم کرد و پس از بیان مهمترین کلمات، چند مثال را بررسی میکنیم تا با ترکیب جملات آن آشنا شوید.
برای آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد رایگان کلیک کنید.
لیست واژگان عروسی در زبان انگلیسی
ازدواج | marriage |
عروسی | Wedding |
عروس | Bride |
داماد | Groom |
ساقدوش | Best man |
مهمانی | party |
مهمانی مجردی برای داماد | Stag night |
ماه عسل | Honeymoon |
فرد تازه ازدواج کرده | Newly–wed |
سالگرد ازدواج | Wedding anniversary |
نامزد کردن | Get engaged |
جدایی | Break up |
جدا شدن | Separate |
طلاق گرفتن | Get divorced |
ساقدوش عروس | Bridesmaid |
پدر و مادر عروس | Bride’s parents |
پدر و مادر داماد | Groom’s parents |
مادر شوهر یا مادر زن | mother-in-law |
پدر شوهر یا پدر زن | father-in-law |
خواهر شوهر یا خواهر زن | sister-in-law |
برادر زن یا برادر شوهر | brother-in-law |
حامل حلقهها | Ring bearer |
مهمانان | Guests |
برنامه ریز عروسی | Wedding planner |
عکاس | Photographer |
لباس ساقدوش | Bridesmaid’s dress |
دسته گل | Bouquet |
حلقه نامزدی | Engagement ring |
کت و شلوار | Suit |
لباس عروس | Wedding gown |
محل در نظر گرفته شده برای رقص | Dance floor |
پرتاب دسته گل توسط عروس | To throw the bouquet |
کیک عروسی | Wedding cake |
نامزد | Fiancé / Fiancée |
هدیه عروسی | Wedding gift |
مثال با واژگان عروسی در زبان انگلیسی
She has two children by a previous marriage.
او از ازدواج قبلی دو فرزند دارد.
I don’t want to be a housewife after marriage.
نمیخواهم بعد از ازدواج خانه دار شوم.
مطلب کاربردی: افعال عبارتی انگلیسی درباره روتین صبحگاهی
Please accept my hearty congratulations upon your marriage.
لطفاً تبریک صمیمانه من را برای ازدواج خود بپذیرید.
She was the child of a broken marriage.
او فرزند یک ازدواج شکست خورده بود.
They had a long and happy marriage.
آنها ازدواج طولانی و شادی داشتند.
They decorated the wedding car with ribbons and flowers.
ماشین عروسی را با روبان و گل تزئین کردند.
He hasn’t any suitable shoes for the wedding.
کفش مناسبی برای عروسی ندارد.
Sports clothes are not appropriate for a formal wedding.
لباسهای اسپرت برای عروسی رسمی مناسب نیستند.
Several people made speeches at the wedding.
چند نفر در عروسی سخنرانی کردند.
مطالعه کنید: مکالمه درباره علایق و سرگرمی ها در انگلیسی
We have set the date for the wedding.
ما تاریخ عروسی را تعیین کردهایم.
She bought a new outfit for her daughter’s wedding.
او برای عروسی دخترش لباس جدیدی خرید.
In some cultures, it is customary for the bride to wear white.
در برخی فرهنگها رسم است که عروس لباس سفید بپوشد.
The bride and bridegroom received their guests in the hall.
عروس و داماد از مهمانان خود در تالار پذیرایی کردند.
The bride was dressed in white.
عروس لباس سفید پوشیده بود.
The bride danced with her father.
عروس با پدرش رقصید.
The bride and groom walked down the aisle together.
عروس و داماد با هم در راهرو قدم زدند.
We went to Italy on our honeymoon.
ما برای ماه عسل به ایتالیا رفتیم.
مطالعه کنید: آموزش تصویری لغات و اصطلاحات آرایشگری به انگلیسی
Congratulations and have a beautiful honeymoon.
تبریک میگم و ماه عسل زیبایی داشته باشید.
They go on honeymoon the day after the wedding.
روز بعد از عروسی به ماه عسل میروند.
They can’t decide where to go for their honeymoon.
آنها نمیتوانند تصمیم بگیرند که برای ماه عسل خود کجا بروند.
We celebrated our 25th wedding anniversary.
ما 25 امین سالگرد ازدواجمان را جشن گرفتیم.
Today is my parents’30 th wedding anniversary.
امروز سی امین سالگرد ازدواج پدر و مادرم است.
Today is our wedding anniversary.
امروز سالگرد ازدواج ماست.
February 14 is my parents’ wedding anniversary.
14 فوریه سالگرد ازدواج پدر و مادر من است.
I don’t want to get engaged yet.
من هنوز نمیخواهم نامزد کنم.
He’s really serious about Penny and wants to get engaged.
او واقعاً در مورد پنی جدی است و میخواهد نامزد کند.
I was frightened my parents would get divorced, and wished that there was something I could do to make them happy again.
میترسیدم والدینم طلاق بگیرند و آرزو میکردم که کاش میتوانستم کاری انجام دهم تا دوباره آنها را خوشحال کنم.
In a public statement, Jackson and his wife announced their intention to get divorced.
جکسون و همسرش در یک بیانیه عمومی قصد خود برای طلاق را اعلام کردند.
Jo asked her sister to be bridesmaid.
جو از خواهرش خواست ساقدوش شود.
I was bridesmaid to Cathy.
من ساقدوش کتی بودم.
she’s the most prestigious wedding planner in San Francisco.
او معتبرترین برنامه ریز عروسی در سانفرانسیسکو است.
Her wedding bouquet consisted of roses.
دسته گل عروسی او از گل رز تشکیل شده بود.
Denise caught the bride’s bouquet.
دنیز دسته گل عروس را گرفت.
She carried a bouquet of white carnations and roses.
او یک دسته گل میخک سفید و گل رز به همراه داشت.
از دست ندهید: مکالمه انگلیسی و سفارش دادن در کافه
She wore a diamond engagement ring.
او یک حلقه نامزدی الماس به دست داشت.
An engagement ring is not essential to becoming engaged.
حلقه نامزدی برای نامزد شدن ضروری نیست.
Today the keynote of the wedding gown is simplicity.
امروز نکته کلیدی لباس عروس، سادگی آن است.
Anna made her wedding gown herself.
آنا لباس عروسش را خودش درست کرد.
A white wedding gown symbolizes the purity of the bride.
لباس عروس سفید نماد پاکی عروس است.
Her wedding cake has three tiers.
کیک عروسی او سه طبقه است.
The wedding cake was a work of art.
کیک عروسی یک اثر هنری واقعی بود.
We sent him a wedding gift.
برایش هدیه عروسی فرستادیم.