آکادمی روان
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

کلمات و اصطلاحات آشپزی به انگلیسی >> لیست کامل

لغات و اصطلاحات آشپزی در زبان انگلیسی
35درصد تخفیف
گیف دوره جامع

اگر زبان آموز هستید، یادگیری لغات آشپزی در انگلیسی را باید حتما یاد بگیرید. حتما تا به حال برایتان پیش آمده که یک دستور غذای عالی انگلیسی را در اینترنت پیدا کنید اما به دلیل این‌که زبان آن انگلیسی بوده، آن را از دست داده‌باشید. و یا اگر در یک کشور انگلیسی زبان باشید و کلمات مربوط به آشپزی را ندانید، نمی‌توانید در این‌باره با دوستان خود صحبت کنید. متاسفانه در آموزشگاه‌های زبان هم کم‌تر به این موضوع پرداخته‌شده است. ما هر آنچه که باید در آشپزخانه به انگلیسی بدانید را در این مقاله برایتان آورده‌ایم!

گیف دوره‌ی جامع آموزش زبان انگلیسی
 

ویدئو لغات و عبارات آشپزی در انگلیسی

 

مطلب پیشنهادی: آهنگ انگلیسی برای یادگیری زبان انگلیسی

لغات مورد استفاده در آشپزی

ADD

اضافه کردن مواد به هم

Add more pepper to the dish if necessary.

در صورت نیاز فلفل بیشتری به ظرف اضافه کنید.


BAKE

پختن

It smells good in the kitchen because I’m baking a stew.

توی آشپزخانه بوی خوبی می‌آید، چون من دارم خورشت می‌پزم.


BARBECUE

پختن گوشت و مواد غذایی روی آتش یا زغال.

I’m going to barbecue some meat for dinner.

قصد دارم تا برای شام مقداری گوشت کباب کنم.


BEAT

هم زدن مواد.

Beat the egg until it starts to thicken.

تخم‌مرغ را آن‌قدر بزنید تا شروع به سفت‌شدن کند.


BLEND

مخلوط کردن.

You can blend fruit to make smoothie.

برای تهیه‌ی اسموتی‌، می‌توانید میوه‌ها را مخلوط کنید.


BOIL

جوشاندن

Boil the potatoes

سیب‌زمینی‌ها را بجوشانید


BREAK

شکستن و خرد کردن مواد یا ریز کردن آن‌ها

Break the eggs into a bowl.

تخم‌مرغ‌ها را درون یک کاسه بشکنید.

مطلب مرتبط: عبارات مربوط به گوشت در انگلیسی

BROIL

پختن گوشت و سبزیجات روی توری یا طبقات فر و سرخ‌کن.

The cook broiled the meat.

آشپز گوشت را پخت.


CARVE

برش دادن گوشت به قطعات کوچک‌تر.

Who is going to carve the meat?

چه کسی گوشت را برش می‌دهد؟


CHOP

خورد کردن سبزیجات

Chop the onions then add them to the salad.

پیازها را خرد کنید و آن‌ها را به سالاد اضافه کنید.


COMBINE

ترکیب کردن.

Make sure the ingredients combine well.

مطمئن شوید که ترکیبات به‌خوبی باهم ترکیب می‌شوند.


cook

آشپزی کردن.

Cook the chicken until there are no pink parts.

مرغ را آن‌قدر بپزید تا هیچ بخشی از آن به رنگ صورتی باقی نماند.


CUT

بریدن

He cut the meat into little pieces.

او گوشت را به تکه‌های ریزتر برش داد.

مطالعه کنید: خواندن و نوشتن اعداد در زبان انگلیسی

DRAIN

خارج کردن آب اضافی از مواد غذایی بعد از پختن در آب.

Drain the water from the pot of spaghetti.

آب اضافی را از ظرف اسپاگتی خارج کنید.


FRY

سرخ کردن مواد غذایی در روغن

I fried the fishes.

من ماهی‌ها را سرخ کردم.

مطالعه کنید: آموزش حروف انگلیسی به کودکان

GRATE

 رنده کردن. تقسیم کردن مواد به بخش‌های ریز با مالیدن آن‌ها.

Grate a carrot and add it to the salad.

یک هویج را رنده کنید و آن را به سالاد اضافه کنید.


GREASE

پوشاندن و مالیدن روغن به سطوح یا مواد.

grease the pan

ماهیتابه را چرب کنید.


GRILL

پختن گوشت و مواد غذایی با حرارت زیاد و گاهی غیرمستقیم.

He prepared grilled cheese sandwiches for dinner.

او برای شام ساندویچ پنیر کبابی درست کرد.

مطلب پیشنهادی: آموزش زبان انگلیسی از صفر تا صد

KNEAD

پهن کردن و فشردن انواع خمیر با دست یا وردنه.

Knead the dough for the pizza base.

خمیر را برای یک پیتزا پهن کنید.


MEASURE

اندازه‌گیری دقیق برای به دست آوردن وزن یک ماده.

Measure a teaspoon of curry.

یک قاشق چای‌خوری ادویه کاری را اندازه بگیرید.

مطالعه کنید: انیمیشن انگلیسی

MELT

ذوب کردن

Melt the butter

کره را ذوب کنید.


MICROWAVE

گرم کردن مواد غذایی در ماکروویو.

Remove the food from the metal container before you microwave it.

قبل از قراردادن مواد غذایی در ماکروویو آن را از ظروف فلزی خارج کنید.

مطالعه کنید:‌ 15 قدم برای یادگیری ساده گرامر انگلیسی

PEEL

پوست کندن میوه و سبزیجات.

Peel the potatoes before boiling them.

سیب‌زمینی‌ها را قبل از جوشاندن پوست بکنید.


POUR

ریختن.

Pour the chocolate sauce over the cake.

سس شکلاتی را روی کیک بریزید.


ROAST

پختن. اغلب برای مرغ و سبزیجات

We want to roast the chicken

ما می‌خواهیم مرغ را بپزیم.


SIFT

الک کردن

Sift the flour into a bowl.

آرد را درون یک کاسه الک کنید.


SLICE

برش دادن. برش دادن میوه و سبزیجات به یک اندازه.

Slice the cucumbers and add them to the salad.

خیارها را برش بدهید و به سالاد اضافه کنید.


SPRINKLE

پاشیدن.

Sprinkle the sugar over the cake.

شکر را روی کیک بپاشید.


SQUEEZE

خارج کردن آب از چیزی با فشاردادن آن.

Squeeze the juice from the lemons.

 لیموها را فشار دهید و آب آن‌ها را بگیرید.


STEAM

بخارپز کردن.

Steamed vegetables are great.

سبزیجات بخارپز شده عالی هستند.


STIR

هم زدن.

Stir until the sugar has completely dissolved.

شکر را هم بزنید تا کاملاً حل شود.


TENDERIZE

در مخلوط خواباندن مواد گوشتی برای نرم و ترد شدن.

I think we should tenderize the steak before cooking it.

من فکر می‌کنم که باید استیک را قبل از پختن در مواد بخوابانیم.

از دست ندهید: اسامی میوه‌ها و سبزیجات به انگلیسی

لیست وسایل آشپزخانه به انگلیسی

       Kettle 

       Toaster 

        Microwave oven 

        Refrigerator (commonly “fridge”) 

        Dishwasher 

        Breadbox 

        Pitcher (or jug) 

        Blender 

        Colander 

        Tureen (or bowl) 

        Cookware 

        Frying pan (stainless steel or nonstick)

        Teapot 

        Grater

         Spatula

        Measuring cups

        Measuring spoons

        Cutting board

        Ladle

        Strainer

        Slotted spoon

        Can opener

        Mixing bowl

        Egg slicer

        Potato peeler 

        Meat mallet

        Plate 

        Glass 

        Cup (mug) 

        Regular spoon 

        Fork 

        Knife (butter knife, paring knife, steak knife)

        Bin 

اصطلاحات آشپزی

حالا که با لغات مربوط به آشپزی آشنا شدید، چند اصطلاح جالب را هم یاد بگیرید. فراموش نکنید که در مورد اصطلاحات معنی ظاهری کلمات مد نظر نیست.

Cooking on gas: در کار خود پیشرفت کردن

Cut and dried: مسئله یا ایده‌ای که کاملاً در مورد آن تصمیم‌گیری شده و قابل تغییر نیست.

Flash in the pan: جوشش آنی و بی‌نتیجه. تلاش بیهوده

Half-baked ideas: ایده‌های نیمه کاره

It (all) boils down to: دلیل اصلی یک وضعیت

On a knife edge: بودن در موقعیتی بسیار سخت. در فارسی می‌گوییم روی لبه‌ی تیغ راه رفتن.

On a plate: با کوشش کم. دو دستی تقدیم شده.

To boil over: جوش آوردن. وقتی کسی نتواند عصبانیت‌اش را کنترل کند و شروع به بحث یا دعوا کند (متضاد Simmer down).

To cook the books: جعل حساب های مالی یک شرکت

To cook someone’s goose: خراب کردن برنامه های یک شخص

To curry favour: خود شیرینی، چاپلوسی

To grill someone: سوال پرسیدن از شخصی بدون خستگی

To jump out of the frying pan into the fire: از چاله به چاه افتادن

To simmer down: آرام شدن (متضاد Boil over)

To stew یا be in a saw: سر دو راهی گیر کردن

To stir the pot: عمداً تنش ایجاد کردن، شر به پا کردن

To turn up the heat: تحت فشار قرار دادن کسی یا انتقاد کردن از چیزی

لینک مفید: اسم انواع آجیل و خشکبار در زبان انگلیسی

ضرب المثل های مرتبط با آشپزی

ضرب‌المثل‌ها بخش جدانشدنی از یک زبان هستند. ضرب المثل‌ها سخنان کوتاه و پر معنایی هستند که به یک داستان قدیمی اشاره می‌کنند.

A watched pot never boils: وقتی منتظر هستید اتفاقی بیفتد، زمان کندتر می‌گذرد.

If you can’t stand the heat get out of the kitchen: اگر نمی‌توانید از پس کاری بر بیایید، آن را به کسی که می‌تواند بسپارید.

It’s no use crying over split milk: گذشته ها گذشته!

Too many cooks the broth: آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک!

اگر شما هم لغات و اصطلاحات جالبی در ارتباط با آشپزی می‌دانید، آن‌ها را در بخش کامنت‌ها با ما به اشتراک بگذارید.

اشتراک گذاری مقاله در:
در کنار شما هستیم

مشاوره و ثبت‌نام در دوره جامع آموزش زبان انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این آخرین تلاش و هزینه برای یادگیری زبان تو خواهد بود.

🔴 برای ثبت‌نام کامل‌ترین دوره آموزش زبان انگلیسی، کلیک کنید.  ⬇️

تو هم بیا جزو ۶۰ هزار زبان آموز موفق ماشو…

پرفروش‌ترین دوره‌ها

برای پشتیبانی دوره و سوال در مورد ثبت‌نام کامل‌ترین دوره آموزش زبان انگلیسی، به یکی از روش‌های زیر با ما تماس بگیرید.

35درصد تخفیف

این آخرین تلاش و هزینه برای یادگیری زبان تو خواهد بود.

تو هم بیا جزو ۶۰ هزار زبان آموز موفق ماشو…

جهت ثبت نام و دریافت دوره جامع زبان انگلیسی اسم و شماره همراه خود را وارد کنید.