یکی از مهمترین کلماتی که به ما در توصیف اسم کمک میکنند، رنگ ها به انگلیسی هستند. رنگها بخش مهمی از هر زبان را تشکیل میدهند و یادگیری رنگها به انگلیسی باعث میشود بتوانید از پس مکالمات به خوبی بربیایید و در مورد یک شی توضیحات بیشتری بدهید.
با مطالعه این مقاله از آکادمی روان میتوانید با اسم رنگهای پرکاربرد در زبان انگلیسی آشنا شده و از آنها در جملات خود استفاده نمایید.
برای یادگیری زبان انگلیسی از صفر تا صد به صفحه آموزش رایگان انگلیسی مراجعه کنید.
واژه رنگ در زبان انگلیسی چیست؟
دو کلمه Color و Colour به معنای رنگ هستند اما کاربرد آنها با یکدیگر تفاوت دارد. کلمه Color در آمریکا استفاده شده و کلمه Colour در بقیه کشورهای انگلیسی زبان (مانند انگلیس، استرالیا و … ) استفاده میشود.
برای مشاهده این ویدیو داخل یوتیوب اینجا کلیک کنید.
رنگهای اصلی
برای یادگیری بهتر رنگها در زبان انگلیسی بهتر است آنها را به صورت دستهبندی شده هم بشناسید. رنگهای اصلی یا Primary colors از سه رنگ قرمز، آبی و سبز تشکیل میشوند. سایر رنگها از ترکیب این سه رنگ با هم ساخته میشوند.
بنابراین رنگهای اصلی در زبان انگلیسی Red، Blue و Green هستند.
نکته: رنگ زرد (Yellow) جزو رنگهای اصلی نیست.
لیست رنگها به انگلیسی
در ادامه لیست کاملی از رنگها به انگلیسی مشاهده میکنید که بخش مهمی از صحبتهای روزمره را به خود اختصاص میدهند.
dark brown | قهوهای تیره | light brown | قهوهای روشن |
brown | قهوهای | Yellow | زرد |
white | سفید | black | مشکی |
green | سبز | Orange | نارنجی |
Pink | صورتی | Red | قرمز |
blue | آبی | purple | بنفش |
gray | طوسی | Gold | طلایی |
dark green | سبز تیره | light green | سبز روشن |
Dim gray | دودی | Goldenrod | خردلی |
Aquamarine | یشمی | Navy blue | سرمهای |
Lavender | یاسی | Lemon | لیمویی |
Maroon | زرشکی | Olive | زیتونی |
Salmon | گلبهی | bright red | قرمز براق |
dark blue | آبی تیره | light blue | آبی روشن |
Amber | کهربایی | bright blue | آبی براق |
Turquoise | فیروزهای | Tan | برنزه |
Silver | نقرهای | Sapphire | آبی کبود |
Aquamarine | آبی آسمانی | Beige | بژ |
Chartreuse green | سبز فسفری | Copper | مسی |
Desert sand | خاکی |
از دست ندهید: اسامی میوهها و سبزیجات به انگلیسی
صفتهای توصیفی رنگها
بیشتر مراکز آموزشی و زبانآموزان، وقتی میخواهند به کلماتی که رنگها را توصیف میکنند اشاره کنند، از چهار توصیف dark (تیره)، light (روشن)، bright (درخشان) و pale (کمرنگ، رنگ پریده) استفاده میکنند. گرچه این چهار واژه رایجترین صفتهای توصیفی رنگها هستند اما تنها صفات نیستند.
این صفتها در واقع تُن رنگ مورد نظر را نشان میدهند. زمانی که رنگی نزدیک به رنگ اصلی، اما کمی تیرهتر، روشنتر یا به طور کلی متفاوت از آن باشد، از واژههای توصیفی برای نام بردن آن استفاده میشود. طبیعتاً نمیتوان برای تمامی رنگهای دایره رنگی یک نام اختصاصی گذاشت، به همین خاطر برای توضیح آنها از صفتها استفاده میشود.
در زیر به صفتهایی که برای توصیف رنگ یا وضعیت رنگی مورد استفاده قرار میگیرند اشاره میکنیم:
Ablaze | درخشان |
Bold | قدرتمند، درخشان |
Bright | روشن |
Colorful | رنگارنگ |
Dappled | خالخالی |
Deep | تیره، عمیق (دارایعمق رنگی بالا) |
Electric | متالیک و روشن |
Festive | شاد |
Fiery | آتشین و درخشان |
Flamboyant | جیغ، پر زرق و برق |
Fresh | تر و تازه |
Glittering | درخشان، اکلیلی |
Glowing | درخشنده |
Harmonious | موزون، هماهنگ |
Iridescent | رنگین کمانی |
Jazzy | زنده و روشن |
Prismatic | منشوری، چندرنگ |
Radiant | تابناک، درخشنده |
Vibrant | زنده |
Vivid | روشن، جیغ |
Ashy | خاکسترمانند، کمرنگ |
Bleak | غمناک، بی رنگ و رو |
Blotchy | لک دار |
Brash | زیادی جیغ و پررنگ |
Cold | سرد |
Colorless | بی رنگ، بی رنگ و رو |
Dim | تیره و تار |
Loud | زیادی شلوغ |
Muddy | مبهم و تیره |
Opaque | مات |
Saturated | اشباع، پررنگ |
Sooty | دودی، دودهای |
Washed–out | رنگ و رو رفته |
این صفات پیش از نام رنگ میآیند یا برای توصیف وضعیت رنگی چیزی (لباس، ماشین، تابلو نقاشی و غیره) استفاده میشوند.
لغتهای مربوط به خاصیت رنگها
گرافیستها، عکاسها، فیلمبردارها یا کسانی کار اصلاح رنگ فیلم و عکس انجام میدهند، معمولاً در نرمافزارها با واژگانی روبرو میشوند که به خاصیت رنگها مربوط میشود. به عنوان مثال غلظت، فام، غنای رنگی و غیره همگی واژگانی هستند که خاصیت یک رنگ را مشخص میکنند.
در زیر به لغتهایی که به خاصیت رنگها مربوط هستند اشاره میکنیم:
- Hue : فام (hue به معنی رنگ خالص، بدون سایه و ته رنگ است)
- Chromaticity: خلوص رنگ (Chromaticity یا Chroma پارامتری است که برای اندازهگیی خلوص رنگها به کار برده میشود)
- Saturation : اشباع یا غلظت رنگ (Saturation به غلظت یک رنگ اشاره دارد. هرچقدر Saturation یک رنگ بیشتر باشد، یعنی غلیظتر و اشباعتر است)
- Monochromatic: تک رنگ (از این لغت زمانی استفاده میشود که یک رنگ یا سایههای یک رنگ بر کل ترکیب رنگی غالب باشد. از این واژه برای توصیف تصاویر سیاهو سفید هم استفاده میشود)
- Analogous: به هر سه رنگی که در چرخه رنگ کنار یکدیگر باشند، Analogous گفته میشود.
- Complementary: رنگهای مکمل (به هر دو رنگی که در دایره رنگی در مقابل هم قرار گرفته باشند، رنگهای مکمل گفته میشود. مثلاً زرد و بنفش یا قرمز و سبز)
- Triadic: سه رنگی که در دایره رنگی فاصله نسبتاً یکسانی از یکدیگر داشته باشند (مانند قرمز، زرد و آبی)
- Neutral Colors: رنگهای خنثی (به رنگهایی گفته میشود که در دایره رنگی پیدا نمیشوند. رنگهایی مانند بژ و قهووهای جزو رنگهای خنثی هستند)
- Warm Colors: رنگهای گرم (رنگهایی که دارای تن قرمز و زرد هستند)
- Cool Colors: رنگهای سرد (رنگهایی که دارای تن آبی هستند)
- Tint: ته رنگ (افزودن رنگ سفید و رقیق کردن هر رنگی آن را به ته رنگ تبدیل میکند)
- Shades: سایه رنگ (افزودن رنگ مشکی به هر رنگی آن را به سایه رنگ تبدیل میکند)
- Tones: تُن رنگی
کلیک کنید: لیست اسنک ها به انگلیسی
ترتیب کلمات با رنگها در انگلیسی
به طور کلی سه روش در زبان انگلیسی وجود دارد که میتوانید از یک رنگ در جمله برای توصیف چیزی استفاده نمایید.
- To Be + Color
.My car is blue
ماشین من آبی است.
- Colour + Noun
.The blue car is mine
ماشین آبی مال من است.
- Colour is the Noun
.Blue is the colour of my car
آبی رنگ ماشین من است.
چند مثال در جمله :
.Helen has dark green eyes
هلن چشمان سبز تیرهای دارد.
.His light grey hair made him look very distinguished
موهای خاکستری روشن او را بسیار متمایز نشان میداد.
.Her bright pink lipstick doesn’t look good
رژ لب صورتی روشن او خوب به نظر نمی رسد.
از دست ندهید: آموزش الفبای انگلیسی به کودکان
ترکیب رنگ + ISH
اگر دقیقاً مطمئن نیستید که چگونه یک رنگ را توصیف کنید، میتوانید از پسوند ish استفاده کنید.
Greenish
مایل به سبز (= تقریباً سبز اما نه دقیقاً سبز)
.The sunset is a beautiful pinkish-purplish color today
غروب آفتاب امروز یک رنگ زیبای صورتی مایل به ارغوانی است.
.His shirt is lightish blue in color
پیراهن او مایل به رنگ آبی روشن است.
آموزش تفاوت لغات به ظاهر مشابه
در جزوه لغات همسان شما تفاوت کلمات هم معنی با کاربردهای متفاوت در زبان انگلیسی را آموزش میبینید. گاهی بعضی از لغات به دلیل وجود شباهت معنایی به جای یکدیگر به کار برده میشوند اما باید توجه داشت این کلمات مشابه در زبان انگلیسی دارای تفاوت هستند و در بعضی از موارد نمیتوان آنها را به جای هم کاربرد. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
اصطلاحات انگلیسی رایج با رنگها
زبان انگلیسی هم مانند هر زبان دیگری پر از اصطلاحات محاورهای و کلامی است. جالب اینکه برخی از اصطلاحات زبان انگلیسی با رنگها ساخته میشوند!
ساختار اصطلاحات کلامی بیقاعده است. در این اصطلاحات معنی کلمات ممکن است از معنای ابتدایی آنها تفاوت داشته باشد. در زیر به راجترین اصطلاحات انگلیسی که با رنگها ساخته میشوند اشاره میکنیم:
- Out of the blue: به شکل تصادفی، به صورت غافلگیر کننده و ناگهنی، بدون انتظار قبلی
I got a call from my old boss out of the blue.
رئیس قدیمیام به شکل غافلگیرانهای (یکهو بیهوا) با من تماس گرفت.
- Green with envy: حسادت بسیار کردن، از حسودی سرخ شدن (انگلیسی زبانها از حسادت سرخ نمیشوند، سبز میشوند!)
She was green with envy when she saw her friend’s new car.
او وقتی ماشین جدید دوستش را دید از حسادت سرخ شد.
- Gray area: در وضعیت نامشخص قرار داشتن، نقطه مبهم
There is a gray area in the law about what constitutes self-defense.
در قانون نقاط مبهمی در مورد تعریف دفاع از خود وجود دارد.
- Caught red-handed: گرفتن مچ کسی در حین انجام کاری
The police caught the burglar red-handed.
مأمورین پلیس مچ سارق را در حین ارتکاب به جرم گرفتند.
- Green thumb: مهارت داشتن در باغبانی، فردی که در باغبانی کردن ماهر باشد
My grandmother has a green thumb and her garden is always beautiful.
ماردبزرگم مهارت زیادی در باغبانی دارد و باغش همیشه زیباست.
- Black sheep: بز گَر، طرد شدن، متفاوت بودن با دیگران، وصله ناجور
The black sheep of the family is the one who never went to college and always got into trouble.
بز گر خانواده کسی است که هیچوقت به دانشگاه نرفت و همیشه هم به دردسر میافتاد.
- Once in a blue moon: اتفاقی که بسیار به ندرت رخ میدهد
I only go to the movies once in a blue moon.
من خیلی به ندرت به سینما میروم.
- Take the red eye: سفر دیرهنگامی را شروع کردن، نصف شبی راه افتادن
I had to take the red eye to get to my meeting on time.
مجبور شدم نصف شبی راه بیفتم تا سر وقت به قرار ملاقاتم برسم.
- Tickled pink: بسیار خوشحال بودن
I was tickled pink when I got the promotion.
وقتی ترفیع گرفتم بسیار خوشحال شدم.
- White lie: دروغ مصلحتی گفتن
I told my mother a white lie about my grades.
به مادرم در مورد نمرههایم دروغ مصلحتی گفتم.
مطلب کاربردی: آموزش اعداد ترتیبی در انگلیسی
تفاوت بین Gray و Grey چیست؟
تفاوت بین Gray و Grey هم مانند کلمه رنگ به کشور بستگی دارد. کلمه Gray در آمریکا کاربرد داشته و Grey در بقیه کشورهای انگلیسی زبان (مانند انگلیس، استرالیا و … ) مورد استفاده قرار میگیرد.
سؤال پرسیدن در مورد رنگها
یکی از اولین سوالاتی که زبان آموزان با آن آشنای میشوند “?what color is it” (چه رنگی است؟) است. اما سؤالات دیگری هم وجود دارند که معمولاً در مورد رنگ چیزها یا به صورت کلی رنگها پرسیده میشوند. در ادامه به رایجترین سؤالات در مورد رنگها اشاره میکنیم:
- What color is this/that/the/ a something?
این /آن/یک چیز چه رنگی است؟
- What color do you like?
چه رنگی رو دوست داری؟
- Why do you like the particular color?
چرا فلان رنگ را دوست داری؟
- What color would you paint your something?
دوست داری فلان وسیلهات را چه رنگی کنی؟
- Do you like some color? Why/ why not?
آیا فلان رنگ را دوست داری؟ چرا/ چرا نه؟
- Do you usually wear clothes in some color?
آیا معمولاً لباسهایی به رنگ فلان میپوشی؟
- Are there any colors you dislike?
آیا رنگی هست که از آن خوشت نیاید؟
مطالعه کنید: بفرمایید به انگلیسی
کاربرد رنگها در زبان انگلیسی
.Red: Strawberry, Rose, Fire engine, Blood, Heart
قرمز: توتفرنگی، رز، ماشین آتشنشانی، خون، قلب.
.Orange: Pumpkin, Carrot, Basketball
نارنجی: کدو تنبل، هویج، بسکتبال.
.Yellow: Cheese, Sun, Butter, Lemon
زرد: پنیر، آفتاب، کره، لیمو.
.Green: Grass, Lettuce, Frog, Leaf, Lizard
سبز: چمن، کاهو، قورباغه، برگ، مارمولک.
.Blue: Sky, Ocean, Blueberry, Whale
آبی: آسمان، اقیانوس، بلوبری، نهنگ.
از دست ندهید: آموزش گرامر زبان انگلیسی از پایه
.Black: Bat, Night, Tire (tyre), Fly
سیاه: خفاش، شب، تایر، پرواز.
.White: Paper, Sugar, Milk, Snow, Sheep
سفید: کاغذ، شکر، شیر، برف، گوسفند.
.Pink: Pig, Tongue
صورتی: خوک، زبان.
.Brown: Wood, Cigar, Earth, Acorn, Horse
قهوهای: چوب، سیگار، زمین، بلوط، اسب.
.Grey / Gray: Rock, Lead, Mouse, Elephant
خاکستری: سنگ، سرب، موش، فیل.
.Purple: Bruise, Grapes
بنفش: کبودی، انگور.
مثال رنگها به انگلیسی در جمله
.This peach is pink
این هلو صورتی است.
What’s your favorite color?
رنگ مورد علاقه شما چیست؟
.I like green
من سبز دوست دارم.
از دست ندهید: گذشته ساده در انگلیسی
.Sally likes purple
سالی رنگ بنفش را دوست دارد.
.Those oranges are not yellow. They are orange
آن پرتقالها زرد نیستند. آنها نارنجی هستند.
Has your favorite color changed as you’ve grown older?
آیا با افزایش سن رنگ مورد علاقه شما تغییر کرده است؟
Do you have a color that you hate?
آیا رنگی هست که از آن متنفر باشید؟
Do you think colors affect your mood?
آیا فکر میکنید رنگ ها بر روحیه شما تأثیر میگذارند؟
How does red make you feel?
قرمز چه احساسی به شما میدهد؟
How does green make you feel?
رنگ سبز چه احساسی به شما میدهد؟
How does blue make you feel?
آبی چه احساسی به شما میدهد؟
How does purple make you feel?
بنفش چه حسی به شما میدهد؟
What do you think of orange?
نظر شما در مورد رنگ نارنجی چیست؟
Do you think different cultures have different meanings for colors?
آیا فکر میکنید فرهنگهای مختلف معانی مختلفی برای رنگها دارند؟
What do the different colors mean in your culture?
رنگهای مختلف در فرهنگ شما به چه معناست؟
How many colors are in the rainbow? What are they?
رنگینکمان چند رنگ است؟ آنها چه هستند؟
از دست ندهید: تولدت مبارک به انگلیسی
What colors are on your national flag?
روی پرچم ملی شما چه رنگهایی وجود دارد؟
What’s the best color for a car?
بهترین رنگ برای ماشین چیست؟
What’s the best color for a house?
بهترین رنگ برای خانه چیست؟
What’s the color for happiness?
رنگ شادی چیست؟
What’s the color for sadness?
رنگ غم چیست؟
What’s the color for anger?
رنگ عصبانیت چیست؟
What color is money in your country?
پول در کشور شما چه رنگی است؟
Do you know anyone who is color blind?
آیا کسی را میشناسید که کوررنگی داشته باشد؟
Do you think animals can see color?
آیا فکر میکنید حیوانات میتوانند رنگ را ببینند؟
What colors do you think look good on you?
فکر میکنید چه رنگهایی به شما خوب میآیند؟
What do you think is the strangest color for a car?
به نظر شما عجیبترین رنگ برای ماشین چیست؟
امیدواریم که این مقاله از آکادمی روان برای شما علاقمندان به آموزش زبان انگلیسی مفید واقع شده باشد و توانسته باشیم به خوبی تمام نکات مربوط به رنگها در انگلیسی را برای شما بازگو کرده باشیم.