اگر در صنعت چوب فعال بوده و قصد دارید با مشتریان خارج از کشور ارتباط برقرار کنید، یادگیری اصطلاحات انگلیسی نجاری به شما کمک خواهد کرد. برای انجام مکالمات روزمره هم میتوانید به این لغات تکیه کنید تا بتوانید صحبتهای خود را پیش برده و مکالمه کاملی داشته باشید. در این مقاله از آکادمی روان همراه ما باشید تا به بررسی مهمترین اصطلاحات انگلیسی نجاری بپردازیم.
لیست اصطلاحات انگلیسی نجاری با معنی فارسی
ممکن است برای خرید تجهیزات نجاری به یک سایت مراجعه کرده و ندانید معادل انگلیسی هر کلمه کدام است. یادگیری این اصطلاحات دانش شما را بالا برده و برای کار در صنعت چوب به آنها نیاز خواهید داشت.
نجار |
Carpenter |
چوب |
Wood |
مهارتهای نجاری |
Carpentry Skills |
اره میزی |
Bench Saw |
اره دستی |
Handsaw |
انبر قفلی |
Locking Pliers |
آچار بازو بست |
Open End Wrench |
انبر |
Pliers |
پیچ گوشتی چهارسو |
Phillips screwdriver |
چکش |
Hammer |
آچار رینگی دو سر |
double end box wrench |
گیره، انبرک |
Clamp |
میخ |
Peg |
اره گرد |
Circular Saw |
دریل فشاری |
Drill Press |
تخته چوبی |
Batten board |
نرده |
Baluster |
محافظ کنار راه پله |
Balustrade |
یک نوار باریک از چوب |
Batten |
یک قالب چوبی گرد ساده |
Beaded wood |
تنه درخت |
Bole |
درختان پهن برگ |
Broad-leaved trees |
فرآیند برش کندهها |
Conversion |
مطالعه کنید: لغات و اصطلاحات هنری به زبان انگلیسی
لایه های چوب سخت به هم فشرده شده |
Engineered wood |
تخته خرده چوب ساخته شده با استفاده از اکستروژن |
Extruded particle board |
دریل برقی |
Electric Drill |
اره آهن بری |
Hacksaw |
دریل دستی |
Hand Drill |
گیره نجاری |
Vise |
منگنه |
Punch |
دستگاه باد |
Wind Machine |
هواکش |
Aspirator |
خاک اره |
Sawdust |
پیچ |
Screw |
میخ |
Nail |
مهره |
Nut |
واشر |
Washer |
زنجیر |
Chain |
پوشش |
Covering |
تمیز کردن |
Clean |
ایمن |
Safe |
ایمنی |
Safety |
الوار تولید شده از درختان پهن برگ، چوب سخت |
Hardwood |
اشباع یا تزریق (تزریق و اشباع چوب درمانی برای حفظ چوب و دوام بخشیدن به آن، مقاوم کردن آن در برابر آتش و محافظت در برابر انقباض است. ) |
Impregnation or injection |
چوب چند لایه ساخته شده از چندین لایه چوب نازک و چسب |
Laminated wood |
عایق کاری |
Insulate |
پوسته |
Shell |
تخته |
Board |
کارگاه نجاری |
Carpenter Workshop |
الگو |
Pattern |
گونیا مورب |
Bevel |
خط کش |
Ruler |
چسب چوب |
Wood Glue |
نوار چسب |
Tape |
تاشو، نرم |
Flexible |
فولاد، محکم |
Steel |
چسب چوب |
Adhesive |
الوارهایی که با هوا و به صورت طبیعی خشک شدهاند |
Air Dried |
کنده کاری |
Applied Carving |
خط کش |
Rule |
داخل |
Inside |
ابزارکار، جعبه ابزار |
Workhorse |
پهن |
Wide |
تنها |
solo |
جعبه کشودار |
cabinet |
نیاز، تقاضا |
Demand |
میخ زدن |
Stud |
تیرآهن |
Joist |
لبه |
Edge |
کشیدن |
Pull |
تکنیک |
Technique |
مته زنی، حفر |
Drilling |
ترازکردن |
Level |
یراق در، چفت وبست |
Fastening |
جنس |
Material |
تخته، الوار |
Lumber |
ورقه، صفحه |
Sheet |
محکم، سفت |
Taut |
قالب |
Hook |
درزگیری |
Seal |
خانه |
House |
قاب، چهارچوب |
Frame |
شعاع |
Beam |
کف اتاق |
Floor |
دیوار |
Wall |
سقف |
Ceiling |
پوشش، عایق سقف |
Roof |
درب |
Door |
پنجره |
Windows |
پلکان |
Stairway |
بازسازی |
Remodel |
اندازه گذاری |
Measuring |
علامت گذاری |
Marking |
ابزار |
Tool |
برش |
cutting |
اره |
Saw |
قابل حمل |
Portable |
شکل دادن |
Shaping |
چوب |
Wood |
اِسکِنه، بیرم، قلم درز |
Chisel |
رنده چوب |
Plane |
برقی |
Electric |
دستگاه روتر چوب |
Router |
چوبساب |
Rasp |
از دست ندهید: اصطلاحات تجاری به زبان انگلیسی
جمله با اصطلاحات انگلیسی نجاری
He left school at 15 and trained as an apprentice carpenter.
او در 15 سالگی مدرسه را ترک کرد و به عنوان شاگرد/ کاراموز نجاری آموزش دید.
Dry wood makes a good blaze.
چوب خشک شعله خوبی ایجاد می کند.
The chairs are made of wood.
صندلیها از چوب ساخته شدهاند.
A screwdriver and a hammer are the only tools you need.
پیچ گوشتی و چکش تنها ابزاری هستند که نیاز دارید.
The truck was sent to carry lumber.
کامیون برای حمل الوار فرستاده شد.
After drilling for several weeks they finally struck oil.
پس از چند هفته حفاری سرانجام به نفت برخورد کردند.
We have developed a new technique for detecting errors in the manufacturing process.
ما یک تکنیک جدید برای تشخیص خطاها در فرآیند تولید توسعه دادیم.
مطالعه کنید: لغات و اصطلاحات مربوط به خیاطی در انگلیسی
They utilized water for producing electric power.
از آب برای تولید برق استفاده میکردند.
He invented the first electric clock.
او اولین ساعت الکتریکی را اختراع کرد.
This tool is used for shaping wood.
این ابزار برای شکل دادن به چوب استفاده میشود.