level: advansed
voice:
Transcript:
Black Man Befriends Racists
Daryl Davis is a black man who has made a name for himself befriending white supremacists. Davis learned about racism at a young age. In 1968, the ten-year-old boy was marching in a Boy Scouts parade when people started throwing rocks and bottles at him. He thought that they must really hate the Boy Scouts until he realized none of the other boys was getting hit. Davis was the only black Boy Scout marching that day. When he got home, his parents explained that there were people in the world who hated him because of the color of his skin. From that day onward, he became fascinated with racism.
Davis grew up to become a professional blues musician, and that’s when his fascination became something else entirely. It all started at a gig in 1983. He had just finished playing when a white musician approached him and paid him a compliment. They hit it off, and the man told Davis something surprising. He said he had never conversed with a black man before. When Davis asked why, he said he was a member of the Ku Klux Klan. The Ku Klux Klan – or KKK – is a white supremacy group that dates back to 1866. They are notorious for having terrorized and killed black people from the mid-19th century up until the mid-20th century. Although the reviled group has drastically diminished in numbers, they are still alive in small pockets.
Amazingly, Davis and the KKK member kept in touch and became friends, often meeting at Davis’s gigs. One day, Davis told him that he wanted to meet Roger Kelly, a leader of the KKK in Maryland where they lived. His friend warned him against it, saying that he would be killed. But Davis had a question that he wanted to ask Kelly and he wouldn’t take no for an answer. He wanted to know how a person could hate someone that they didn’t know.
Davis met with Kelly. Kelly brought an armed guard and there were some very tense moments. But after their conversation, Kelly shook Davis’s hand and told him to stay in touch. This surprised Davis. He hadn’t expected to make another friend, but soon Kelly was visiting him at his house.
Davis soon befriended two other KKK leaders from Maryland. And when Kelly became the national leader of the KKK, Davis started going to their rallies. He did this to learn about them and to allow them to learn about him. He thought that if they knew him and liked him, they would begin to question their beliefs. And if he challenged them respectfully, they might change their beliefs.
It seems that Davis was right. Eventually, Kelly and the two other KKK leaders in the state of Maryland quit the white supremacy group. Soon after the leaders quit, others followed suit. According to Davis, the KKK no longer exists in Maryland, and it happened because of his efforts.
Of course, not everyone agrees with Davis’s methods. In fact, many believe that he is hurting the cause more than he is helping it. Some critics say that instead of helping bigots, he should be helping his own people. They believe that he is sitting down with the enemy and giving racists tacit approval by befriending them. They say it allows racists to justify their beliefs and see themselves as reasonable.
Even so, Davis is sticking to his guns. He believes that the best way to work through an issue is to talk about it openly and honestly. He claims to be responsible for changing the hearts of two hundred white supremacists, so he must be doing something right.
ترجمه فارسی:
سیاهپوستی که با نژادپرست ها دوست میشود
داریل دیویس مرد سیاه پوستی است که شهرتش را با دوست شدن با نژاد پرستان به دست آورد . دیویس در کودکی با نژادپرستی آشنا شد. در سال ۱۹۶۸، پسری ۱۰ ساله بود ، زمانی که در گروه پیشاهنگان رژه میرفت متوجه شد
مردم به سمت او سنگ و بطری پرتاب میکنند. او فکر کرد آنها از پسران پیشاهنگ بیزارند اما کمی بعد متوجه شد که هیچ یک از پسرهای دیگر مورد حمله قرار نگرفتند.
دیویس تنها پسر پیشاهنگ سیاهپوستی بود که در آن روز رژه می رفت. زمانی که به خانه برگشت، والدینش برایش توضیح دادند که افرادی در جهان هستند که از او به خاطر رنگ پوستش نفرت دارند. از آن روز به بعد دیویس به نژاد پرستی علاقهمند شد.
دیویس در طول زندگی اش به یک موسیقیدان حرفه ای” بلوز” تبدیل شد و این زمانی بود که علاقهاش به چیزی کاملا متفاوت تبدیل شد. همه چیز از یک کنسرت موسیقی در ۱۹۸۳ شروع شد. وقتی اجرای او به پایان رسید نوازنده ای سفیدپوست پیش او آمد و از او تعریف کرد. آنها با هم دوست شدند و آن مرد چیز شگفت آوری به دیویس گفت.
او گفت که اولین بار است با مردی سیاه پوست صحبت میکند. وقتی دیویس علتش را پرسید، گفت که عضو کوکلاکس کلن است. کوکلاس کلن یا کِیکِیکِی گروه برتری نژاد سفید پوستان است که قدمت آنها به سال ۱۸۶۶ برمیگردد. آنها به خاطر بدرفتاری و کشتن سیاه پوستان از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم بسیار بدنام هستند. گرچه اعضای این گروه تعدادشان کاهش یافته ولی هنوز گروههای کوچکی از آنها وجود دارند.در نهایت تعجب دیویس و آن عضو کِیکِیکِی با هم دوست شدند و اغلب در کنسرت های موسیقی دیویس یکدیگر را ملاقات می کردند. یک روز دیویس به او گفت که می خواهد به محل زندگی آنها مریلند برود و با راجر کِلی رهبر کِی کِی کِی ملاقاتی داشته باشد. دوستش به او هشدار داد و گفت که ممکن است
کشته شود. اما دیویس می خواست سوالی از کِلی بپرسد و گوشش به این حرف ها بدهکار نبود. او می خواست بداند چطور یک انسان می تواند از کسی که نمی شناسد نفرت داشته باشد.
دیویس با کِلی ملاقات کرد. کِلی یک نگهبان مسلح به همراه داشت و لحظات بسیار پرتنشی پیش آمد. اما بعد از گفتگو، کِلی با دیویس دست داد و از او خواست که با هم در تماس باشند. دیویس شگفت زده شد. او انتظار دوستی با او را نداشت ، اما خیلی زود کِلی برای دیدن او به خانه اش آمد.
دیویس به زودی با دو رهبر دیگر کِیکِیکِی اهل مریلند دوست شد. و هنگامی که کِلی رهبر ملی کِیکِیکِی شد، دیویس در تجمعات و گرد همآیی آنها شرکت میکرد. او این کار را برای شناخت بیشتر آنها کرد و به آنها این فرصت را داد که او را بشناسند. او فکر می کرد اگر آنها به شناختی از او برسند و دوستش داشته باشند، ممکن است در مورد باورهایشان شک کنند و ارتباطات شخصی و به چالش کشیدن محترمانه عقاید آنها می تواند منجر به تغییر در باورهایشان شود.
به نظر می رسد حق با دیویس بود. سرانجام کِلی و دو رهبر دیگر کِیکِیکِی در ایالت مریلند گروه برتری نژاد سفیدپوستان را ترک کردند. به زودی پس از خروج رهبران، دیگران نیز از آنها تبعیت کردند. به گفته ی دیویس، کِیکِیکِی دیگر در مریلند وجود ندارد و این اتفاق به دلیل تلاش های او بوده است.
البته همه با روش دیویس موافق نیستند. در واقع، بسیاری معتقدند که او بیش از آنکه مشکل را حل کند به آن دامن می زند. بعضی از منتقدان می گویند که او باید به جای کمک به آنها به مردم خود کمک کند. آنها معتقدند که او با دشمن ارتباط برقرار کرده و با دوست شدن با آنها نژادپرستی را به علنا تائید کرده است. آنها می گویند این کار به نژادپرستان این فرصت را می دهد تا باور های خود را توجیه کنند و خود را معقول بدانند.
با این حال، دیویس به کار خود ادامه میدهد. او معتقد است که بهترین راه برای انجام یک کار صحبت کردن صریح و صادقانه درباره آن است. او ادعا می کند موجب تغيير عقیده ی دویست سفیدپوست نژادپرست شده است، پس حتما کار درستی انجام داده است .
بهترین دوره برای یادگیری کامل مکالمه زبان انگلیسی
در هر زبانی 90 درصد مکالمه و صحبتی که شما در طول شبانه روز با افراد مختلف دارید شامل 700 قالب است که استاد کریمی و تیم متخصص آکادمی روان بعد از 3 سال این 700 قالب طلایی زبان انگلیسی را جمعآوری کردهاند و داخل ترم پیشرفته دوره جامع آکادمی روان آموزش دادهاند. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
Idioms in Persian:
made a name for himself | معروف شدن در کاری |
gig | اجرای موسیقی |
hit it off | مجذوب هم شدن |
small pockets | گروه های کوچک |
kept in touch | با کسی در ارتباط بودن |
stay in touch | با کسی در ارتباط بودن |
rallies | گردهمایی |
followed suit | دنباله روی کردن ، تبعیت کردن |
sticking to his guns | تغییر موضع ندادن |
همچنین مطالعه کنید:
برای تمرین از طریق پادکست آموزش زبان انگلیسی و داستانهای انگلیسی کانال کست باکس ما را دنبال کنید.