۵۰۰ کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی که حتما به آن نیاز دارید

۵۰۰ کلمه پرکاربرد انگلیسی
فهرست مقاله

یادگیری یک زبان خارجی، 50% گرامر و 50% دایره لغات است اما اگر از من بپرسید، به شما اطمینان می­دهم که اهمیت واژگان کلیدی کمی از دستور زبان بیشتر است! تا زمانی که نتوانید مفهوم کلمات را در یک زبان دیگر درک کنید، قادر به فهم آن نخواهید بود. به همین دلیل هم هست که بیشتر متدهای آموزشی، به ویژه در اپلیکیشن­ های آموزش زبان، بیشتر مبتنی بر یاد دادن لغات هستند.

تمرین این کلمات برای زبان­ آموزان در هر سطحی (از مبتدی تا پیشرفته) مفید خواهد بود و حتی اگر نه با هدف آموزش، بلکه با هدف تمرین و یادآوری نیز به کار شما خواهد آمد. در ادامه به بررسی این کلمات می پردازیم:

همچنین در این صفحه لغات انگلیسی به صورت دسته بندی قرار گرفته‌اند: آموزش لغات انگلیسی

کلمات پایه  (Basics)

آن the
بودن be
و and
از of
یک a/an
در in
به to
داشتن have
آن it
من I

 

حروف ربط (coordinating conjunctions)

اگرچه/گرچه Although
با این حال However
بنابراین/در نتیجه Therefore
در همین حین/در همین حال Meanwhile
مگر اینکه Unless
هر وقت Whenever
در حالی که Whereas
به محض این که as soon as
از وقتی/زمانی که Since
تا وقتی/زمانی که Until
زیرا/به دلیل اینکه/چون Because
اگرچه Although
علی‌رغم Despite
مگر اینکه Unless
در حالی که While
در صورتت که in case
با وجود اینکه in spite of
به دلیل/ به خاطر / ناشی از due to
تا زمانی که as long as
حتی اگر / حتی با وجود اینکه even though
به شرطی که provided that
به جای rather than
آیا Whether
به جای instead of
گویی/انگار که as if
حتی اگر even if
تا اینکه so that
انگار که as though
بدون توجه به اینکه no matter
علاوه بر in addition to
همچنین as well as
به منظور in order to
به خاطر for the sake of

 

اسم­ها (Nouns)

apple سیب
arm بازو
bag کیف
ball توپ
bank بانک
bed تخت
bird پرنده
book کتاب
boy پسر
bread نان
brother برادر
bus اتوبوس
car ماشین
cat گربه
chair صندلی
child کودک
city شهر
class کلاس
clock ساعت
clothes لباس
computer کامپیوتر
cup فنجان
day روز
dog سگ
door در
drink نوشیدنی
ear گوش
egg تخم‌مرغ
eye چشم
family خانواده
father پدر
feet پاها
fish ماهی
flower گل
food غذا
friend دوست
fruit میوه
game بازی
garden باغ
girl دختر
glass لیوان
hand دست
hat کلاه
head سر
heart قلب
home خانه
horse اسب
house منزل
ice یخ
island جزیره
job شغل
key کلید
kitchen آشپزخانه
knife چاقو
lamp چراغ
leaf برگ
leg پا
life زندگی
light نور
man مرد
milk شیر
money پول
moon ماه
mother مادر
name نام
night شب
nose بینی
number عدد
ocean اقیانوس
paper کاغذ
party مهمانی
pen خودکار
pencil مداد
people مردم
phone تلفن
photo عکس
place مکان
plane هواپیما
plant گیاه
rain باران
river رودخانه
room اتاق
school مدرسه
sea دریا
shoes کفش
sister خواهر
sky آسمان
smile لبخند
snow برف
son پسر (فرزند)
star ستاره
stone سنگ
story داستان
street خیابان
sun خورشید
table میز
teacher معلم
team تیم
thing چیز
time زمان
tree درخت
umbrella چتر
village روستا
wall دیوار
water آب
window پنجره
wind باد
woman زن
word کلمه
work کار
world دنیا
year سال
baby نوزاد
bottle بطری
bread نان
cake کیک
candle شمع
cheese پنیر
circle دایره
clock ساعت
cloud ابر
coat کت
corner گوشه
cupboard کمد
dust گرد و غبار
earring گوشواره
feather پر
pillow بالش
road جاده
toy اسباب‌بازی
animal حیوان
bicycle دوچرخه
bridge پل
butterfly پروانه
cave غار
chairman رئیس
chocolate شکلات
cousin پسر یا دخترعمو/عمه/دایی/خاله
engine موتور
field مزرعه
mountain کوه
pocket جیب
ticket بلیط

 

فعل­ها  (verbs)

accept قبول کردن
allow اجازه دادن
answer پاسخ دادن
ask پرسیدن
begin شروع کردن
believe باور کردن
break شکستن
bring آوردن
build ساختن
buy خریدن
call صدا کردن / تماس گرفتن
can توانستن
change تغییر دادن
clean تمیز کردن
close بستن
come آمدن
cook پختن
copy کپی کردن
cut بریدن
dance رقصیدن
decide تصمیم گرفتن
draw کشیدن
dream رویا دیدن
drink نوشیدن
drive رانندگی کردن
eat خوردن
enjoy لذت بردن
explain توضیح دادن
fall افتادن
feel احساس کردن
find پیدا کردن
finish تمام کردن
fly پرواز کردن
forget فراموش کردن
forgive بخشیدن
get گرفتن
give دادن
go رفتن
grow رشد کردن
happen اتفاق افتادن
hate متنفر بودن
have داشتن
hear شنیدن
help کمک کردن
hide پنهان کردن
hope امیدوار بودن
invite دعوت کردن
jump پریدن
keep نگه داشتن
know دانستن
learn یاد گرفتن
leave ترک کردن
like دوست داشتن
listen گوش دادن
live زندگی کردن
look نگاه کردن
lose از دست دادن
love دوست داشتن
make ساختن
meet ملاقات کردن
move حرکت کردن
need نیاز داشتن
open باز کردن
paint رنگ کردن
pay پرداخت کردن
play بازی کردن
put گذاشتن
read خواندن
remember به یاد آوردن
run دویدن
say گفتن
see دیدن
sell فروختن
send فرستادن
set تنظیم کردن
show نشان دادن
sing آواز خواندن
sit نشستن
sleep خوابیدن
smile لبخند زدن
speak صحبت کردن
spend خرج کردن
stand ایستادن
start شروع کردن
stay ماندن
stop متوقف کردن
study مطالعه کردن
swim شنا کردن
take گرفتن
talk صحبت کردن
teach تدریس کردن
tell گفتن
think فکر کردن
throw پرتاب کردن
touch لمس کردن
travel سفر کردن
try تلاش کردن
turn چرخیدن / چرخاندن
understand فهمیدن
use استفاده کردن
wait صبر کردن
wake بیدار شدن
walk راه رفتن
want خواستن
watch تماشا کردن
win برنده شدن
wish آرزو کردن
work کار کردن
write نوشتن
agree موافقت کردن
argue بحث کردن
arrive رسیدن
borrow قرض گرفتن
catch گرفتن
climb بالا رفتن
complete تکمیل کردن
count شمردن
deliver تحویل دادن
destroy نابود کردن
divide تقسیم کردن
guess حدس زدن
improve بهبود دادن
increase افزایش دادن
lend قرض دادن
order سفارش دادن
pack بسته‌بندی کردن
plan برنامه‌ریزی کردن
protect محافظت کردن
reduce کاهش دادن

 

صفت­ها (Adjectives)

angry عصبانی
bad بد
beautiful زیبا
big بزرگ
brave شجاع
bright روشن
calm آرام
cheap ارزان
clean تمیز
clear واضح
cold سرد
comfortable راحت
cool خنک
crazy دیوانه
cute بامزه / زیبا
dark تاریک
dirty کثیف
dry خشک
early زود
easy آسان
fat چاق
fine خوب
fresh تازه
friendly دوستانه
funny خنده‌دار
good خوب
great عالی
green سبز
happy خوشحال
hard سخت
healthy سالم
heavy سنگین
high بلند / بالا
hot داغ
interesting جالب
kind مهربان
large بزرگ
lazy تنبل
light سبک
long بلند
loud بلند (صدا)
low کم ارتفاع / پایین
modern مدرن
narrow باریک
new جدید
nice خوب / دوست‌داشتنی
old قدیمی / پیر
polite مودب
poor فقیر
popular محبوب
quick سریع
quiet آرام
red قرمز
rich ثروتمند
sad ناراحت
safe امن
short کوتاه
shy خجالتی
sick بیمار
simple ساده
slow آهسته
small کوچک
smart باهوش
soft نرم
special خاص
strong قوی
sweet شیرین
tall قدبلند
tasty خوشمزه
thin لاغر
tiny خیلی کوچک
tired خسته
ugly زشت
warm گرم
weak ضعیف
wet خیس
wide عریض / پهن
wonderful شگفت‌انگیز
young جوان
boring خسته‌کننده
bright درخشان
careful محتاط
dangerous خطرناک
different متفاوت
expensive گران
famous معروف
fast سریع
favorite مورد علاقه
generous سخاوتمند
helpful مفید
honest صادق
hungry گرسنه
important مهم
impossible غیرممکن
independent مستقل
kind مهربان
lucky خوش‌شانس
nervous نگران
nice خوب
perfect بی­نقص

قیدها (Adverbs)

always همیشه
usually معمولاً
often اغلب
sometimes گاهی
rarely به ندرت
never هرگز
already قبلاً
soon به زودی
now اکنون
then سپس
yesterday دیروز
today امروز
tomorrow فردا
later بعداً
early زود
late دیر
here اینجا
there آنجا
everywhere همه جا
anywhere هر جا
somewhere جایی
near نزدیک
far دور
inside داخل
outside بیرون
up بالا
down پایین
forward جلو
backward عقب
quickly سریع
slowly آهسته
carefully با دقت
easily به راحتی
sadly با ناراحتی
loudly با صدای بلند
silently بی‌صدا
badly به بدی
well به خوبی
hard سخت
better بهتر
worse بدتر
almost تقریباً
completely کاملاً
totally به طور کامل
entirely کاملاً
partly تا حدی
slightly کمی
mostly عمدتاً
entirely به طور کامل
barely به سختی
hardly به ندرت
nearly نزدیک به
exactly دقیقاً
clearly به وضوح
obviously بدیهی است
surely مطمئناً
certainly قطعاً
probably احتمالاً
hopefully امیدوارانه
definitely قطعاً
suddenly ناگهان
gradually به تدریج
immediately بلافاصله
recently اخیراً
lately به تازگی
before قبل
after بعد
eventually سرانجام
finally در نهایت
again دوباره
once یک‌بار
twice دو بار
frequently به طور مکرر
occasionally گهگاهی
weekly هفتگی
monthly ماهانه
yearly سالانه
nowadays امروزه
forever برای همیشه
absolutely کاملاً
anyway به هر حال
besides علاوه بر
apparently ظاهراً
truly واقعاً

 

سخن آخر

مطالعه و تمرین این اسم­ها، فعل­ها، کلمات ربط، کلمات پایه، صفت­ها و قیدها می­تواند اثرگذاری مطلوبی روی تقویت مهارت­های زبان انگلیسی شما داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری مقاله در: