شما میدانید نظریه شرطی شدن چیست؟ چگونه میتوانیم با استفاده از نظریه شرطی شدن یک مهارت را یاد بگیریم؟ بخصوص زبان انگلیسی که اکثر ما از یادگیری آن فراری هستیم. در ادامهی مطلب شما را راهنمایی میکنیم که چگونه با استفاده از این تکنیک یک مهارت را یاد بگیرید.
یکی از مباحثی که امروزه در یادگیری زبان و ایجاد هر عادت خوب جدید دیگری بسیار مطرح است، نظریه شرطیسازی پاولف است که در این مقاله قصد داریم به طور جامع درمورد این نظریه و تاثیر آن بر زندگی روزمره و همچنین یادگیری زبان اشاره داشته باشیم. به همین خاطر از شما همراهان گرامی دعوت میکنیم تا انتهای مقاله از آکادمی روان ما را همراهی کنید.
نظریه شرطی شدن چیست؟
شرطیسازی کلاسیک را میتوان یادگیری از طریق تداعی محرکی خنثی با محرکی معنادار و توانایی فراخوان پاسخی مشابه تعریف کرد. به عنوان مثال، کودکی را در نظر بگیرید که در یک روز بهاری در پارک، به گل زیبایی جذب شده و سعی دارد که آن گل را ببوید، اما در همان حال زنبوری که روی گل نشسته کودک را نیش میزند و به او آسیب میرساند.
حال فردای همان روز را درنظر بگیرید که کودک به خانه مادربزرگ خود رفته و مادربزرگ گلدانی از گلهای تازه را که به تازگی از باغچه چیده است، به سمت کودک میآورد تا او نیز از عطر خوب گلها سرمست شود؛ اما ناگهان بدون دلیل، کودک عقب نشینی کرده و با ترس، شروع به گریه میکند. این مثال فرایند یادگیری از طریق شرطیسازی کلاسیک را به خوبی بیان میکند؛ یعنی محرکی خنثی مانند گل، با محرکی معنادار یعنی نیش زنبور همراه میشود و پاسخی مشابه را فرا میخواند.
مطالعه کنید: بهترین حرکات یوگا برای تقویت تمرکز
تاریخچه نظریه شرطیسازی
در دهه ۱۹۰۰ میلادی، پاولف به فرایند هضم غذا در بدن انسان علاقمند شد و آزمایشی ترتیب داد که در آن مقداری پودر گوشت در دهان سگها میریخت که این کار سبب ترشح بزاق در دهان آنها میشد. سپس پاولف مشاهده کرد حتی زمانی که خبری از غذا نیست و ظرف خالی یا پاکت گوشت خالی به سگها نشان داده میشود، آنها باز هم بزاق دهانشان ترشح میگردد. وی از این آزمایش نتیجه گرفت که محرک سگها فقط غذا نیست که منجر به پاسخ ترشح بزاق میشود بلکه تداعی صداها و صحنهها با غذا نیز سبب نوعی یادگیری خواهدشد که آن را شرطیسازی کلاسیک نامید.
در ادامه مطالعات، پاولف به این نتیجه رسید که سگها یک سری رفتارات آموخته شده و آموخته نشده دارند که سبب میشود در برابر صحنههای تداعی کننده غذا، ترشح بزاق انجام دهند. اما بخش آموخته نشده در شرطیسازی کلاسیک اشاره به محرکهایی دارد که به صورت خودکار و ذاتی پاسخ تولید میکنند که به آن بازتاب گفته میشود.
به عنوان مثال لرزیدن در پاسخ به سرما نوعی بازتاب محسوب میشود. چنانچه بازتابها بدون نیاز به یادگیری قبلی پاسخ تولید کنند، به آنها محرک غیر شرطی گفته میشود و پاسخ غیرشرطی نیز نوعی پاسخ ناخودآگاه و آموخته نشده در برابر محرکهای غیرشرطی است.
از دست ندهید: کدام زبانها به زبان انگلیسی شباهت بیشتری دارند؟
مراحل شرطیسازی کلاسیک
در شرطیسازی کلاسیک سه مرحله وجود دارد که در هر مرحله واکنشها و محرک ها، شرایط علمی خاصی را ارائه میدهند:
مرحله ۱: پیش از شرطیسازی
در این مرحله محرکی غیرشرطی یک واکنش غیرشرطی را در یک موجود زنده ایجاد میکند. به عنوان مثال یک ویروس معده میتواند پاسخ حالت تهوع را به وجود آورد و یا یک عطر میتواند پاسخ شادی ایجاد کند. به عبارتی دیگر یک محرک در محیط، پاسخ یا رفتاری را ایجاد کرده که آموخته نشده است و بنابراین پاسخ طبیعی و بدون آموزشی به آن داده میشود.
مرحله ۲: در طول شرطیسازی
در این مرحله محرکی خنثی با محرک غیرشرطی همراه شده و به نقطه عطف این همراهی، محرک شرطی گفته میشود. به عنوان مثال یک ویروس معده ممکن است با خوردن خوراکیهایی خاص مثل سوسیس و کالباس مرتبط شود. لازم به ذکر است اغلب در خلال این مرحله، باید در طی تلاشهای متعدد و با چندین بار تکرار محرک شرطی همراه باشد تا یادگیری حاصل شود.
از دست ندهید: یادگیری قالبهای زبان انگلیسی: راهی سریع به سوی مکالمه
مرحله ۳: پس از شرطیسازی
در این مرحله محرک شرطی با محرک غیرشرطی همراه شده تا در کنار هم یک پاسخ مشروط جدید ایجاد کنند. به عنوان مثال مصرف سوسیس و کالباس که پیش از ابتلای یک فرد به ویروس مصرف میشود، پاسخ احساس تهوع را به وجود میآورد.
نظریه شرطیسازی کلاسیک در انسان
جان واتسون بر این باور است که عواطف عمیق در انسان ممکن است به سبب شرطی شدن کلاسیک به وجود آیند. مثال کودک و نیش زنبور را بار دیگر به خاطر آورید… واتسون و راینر نشان دادند که شرطیسازی کلاسیک میتواند برای ایجاد یک فوبیا که ترسی غیرمنطقی است و تناسبی با خطر ندارد مورد استفاده قرار بگیرد.
از این موضوعات میتوان به این حقایق دست یافت که چرا عدهای از دانش آموزان نسبت به مدرسه حس خوبی ندارند و مشتاق یادگیری نیستند؛ به عنوان مثال اگر کودکی در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، ممکن است مدرسه را با ترس مرتبط سازد و از آن فراری باشد.
در شرایط متعارف یادگیری، شرطیسازی عامل به جای تکیه بر محتوای یادگیری، عمدتا به مسائل مربوط به مدیریت کلاس و شاگرد وابسته است و این امر به شکل دادن عملکرد مهارت بسیار تاثیرگذار میباشد. مثلا اگر معلمی میخواهد که دانش آموزان خود را تشویق به فعالیت در کلاس کند، در ابتدا باید برای هر تلاشی اعم از پاسخ درست یا نادرست، تشویق در نظر بگیرد و به تدریج تنها دانش آموزانی را تحسین کند که پاسخ آنها درست است.
مطلب پیشنهادی: نقش «فرهنگ در یادگیری زبان انگلیسی» چیست؟
کاربردهایی از شرطیسازی کلاسیک
رفتار درمانی پاولفی در درمان اختلالات شب ادراری، افسردگی، اضطراب، چاقی، اختلال هراس، درمان لکنت، ترک عادت الکل یا کشیدن سیگار، مشکلات مرتبط با خشم و عصبانیت، دوقطبی، بیش فعالی، خودآزاری و… بسیار کاربرد دارد. برای درمان مشکلات ذکر شده بر اساس این نظریه نیاز به قطع کردن یا کم کردن این تداعی بر اساس خاموش کردن رفتار، تمییز و تعمیم و در نهایت شرطی شدن در سطحی بالاتر را داریم.
شرطی شدن و یادگیری زبان انگلیسی
سادهترین نظریه یادگیری زبان با توجه به شرطی شدن آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان بیاموزند. اما اسکینر باور داشت که همه رفتارها را میتوان از راه شرطیسازی عامل آموخت و همچنین معتقد بود که زبان صرفا شکل دیگری از رفتار است که مانند هر رفتار دیگری، قابلیت یادگیری دارد. به نظر وی، اساس همه یادگیریها تمرین و تقویت است و کودکان و افراد بزرگسال میتوانند با شرطی سازی، بسیار راحت زیان را آموزش ببینند.
به طور مثال شما میتوانید یک اپلیکیشن آموزش لغات انگلیسی را بر روی گوشی خود نصب کنید و هر بار که قصد استفاده از گوشی خود را دارید، ابتدا به سراغ اپلیکیشن رفته و خود را موظف کرده تا ۱ کلمه انگلیسی را به خاطر بسپارید؛ با این حساب به تعداد دفعاتی که در طول روز به گوشی خود سرک میکشید.
شما لغت حفظ کردهاید و پس از مدتی این کار برایتان تبدیل به یک عادت شده و بدون تحمل هیچ فشاری، اولین چیزی که میخواهید پس از روشن شدن صفحه گوشی به سراغ آن بروید، اپلیکیشن تخصصی یادگیری زبان انگلیسی است.
پژوهشهای شرطیسازی پس از پاولف
والتسون و اسکینر بر اساس نظریه شرطیسازی کلاسیک پاولف، هر دو نوع دیگری از شرطیسازی را مطرح ساختند. واتسون شرطیسازی ترس را مورد آزمایش قرار داد و در آزمایشهای خود توانست ترس را در کودکی که از حیوانات پشمالو نمیترسد، شرطی کند و بعدها کودک این ترس را به تمام چیزهای پشمالو مثل خز نیز تعمیم دهد. اسکینر نیز شرطیسازی کنشگر یا عامل را مطرح ساخت که در این نظریه، ارگانیسم با دریافت تقویت، پاسخ خود را به محرک حفظ میکند و با تنبیه، پاسخ آن به محرک کمرنگتر و در نهایت خاموش میشود.