video:
level: advanced
voice:
Transcript:
A MAN WITH LOVE AND MUSIC, BUT LITTLE ELSE
When musician Clive Wearing was struck down by a brain infection in 1985, it stole his memories. It also prevented him from making new ones.
Fresh events and experiences are lost in the blink of an eye. Herpes encephalitis had infected his brain and destroyed his memory. He sees and hears everything in a crystal clear fashion. Yet holding onto the precious moments is like catching smoke in a bottle – impossible.
It is the most devastating case of amnesia ever recorded.
His memories last for a mere 7 to 30 seconds before disappearing. He perpetually feels as though he is awakening from a coma and asks over and over why he hasn’t seen a doctor yet.
An example from his diary looks like this:
8:31 AM: Now I am really, completely awake.
9:06 AM: Now I am perfectly, overwhelmingly awake.
9:34 AM: Now I am superlatively, actually awake.
He repeatedly crosses out previous entries because he has no memory of writing them.
His wife, Deborah, describes his condition as a “never-ending agony.”
“It was as if every waking moment was the first. Clive was under the constant impression that he had just emerged from unconsciousness. He had no evidence in his own mind of ever being awake before.”
In 1993, Clive was moved to a small country house for the brain-injured. Over the next 15 years, his memory would remain broken, but he became more sociable and communicative.
Clive remains a stranger to himself, but he is able to find comfort in two anchors, his wife, and his music. On some fundamental level, he continues to recognize Deborah. His love for her has survived the illness.
Deborah explained, “Clive was terrified all the time. But I was his life, I was his lifeline. Every time he saw me, he would run to me, fall on me, sobbing, clinging.”
The amnesia could not snuff out his emotional memory or his love for music.
Clive can still play complex musical pieces on the piano, sing and conduct a choir. Like driving a car, playing music uses a type of memory called procedural memory that was not affected by his amnesia. Clive needs no conscious knowledge of what comes next or what has gone before to play music.
The momentum of the music allows Clive to follow the melody instinctively without conscious thought. And through the momentum of the melody, his present moment is filled with joy. By losing himself in the music and through the eternal love for his wife, Clive becomes whole again.
ترجمه متن:
عشق ، موسیقی و دیگر هیچ
زمانیکه کلایو ویِرینگِ موسیقیدان در سال ۱۹۸۵ به عفونت مغزی مبتلا شد ، این بیماری باعث شد او حافظه اش را از دست بدهد و همچنین نتواند خاطرات جدیدی را در ذهنش بسازد.
وقایع و تجربیات جدیدی هم که برایش پیش میآید در یک چشم به هم زدن از بین می روند.
«آنسفالیت هرپس*» باعث آسیب دیدگی مغز او شد و حافظه اش را از بین برد.
او همه چیز را کاملا واضح و دقیق می بیند و می شنود.
اما هنوز به خاطر سپردن خاطرات برایش کاری دشوار و غیرممکن است.
این بدترین نوع فراموشی است که تا به امروز ثبت شده است.
خاطرات او فقط به مدت ۷ تا ۳۰ ثانیه در ذهنش باقی میمانند.
او مدام این حس را دارد که تازه از کُما بیرون آمده و دائما می پرسد که چرا او را هنوز نزد پزشک نبرده اند.
این نمونه ای از خاطراتش است:
۸:۳۱ صبح: اکنون کاملا بیدارم.
۹:۰۶ صبح: اکنون کاملا و به طرز شگفت آوری بیدارم.
۹:۳۴ صبح: حالا من بیش از آن چیزی که فکرش را کنید بیدارم.
او دائما نوشته های قبلی را خط می زند زیرا هیچ چیزی درباره آنها در خاطرش نیست .
همسرش دبورا شرایط او را «رنجی بی پایان» توصیف می کند.
انگار هر لحظه که بیدار میشد برای او شروعی دوباره بود.
کلایو دائماً این تصور را داشت که او تازه از بیهوشی بیرون آمده است .او در ذهنش هیچ نشانهای از گذشته برای به یادآوردنش نداشت.
در سال ۱۹۹۳، کلایو به خانه ی کوچکی در حومه ی شهر مخصوص نگهداری آسیب دیدگان مغزی منتقل شد.
بعد از گذشت ۱۵ سال پس از آن اتفاق او اجتماعی تر شد و ارتباطات بیشتری با بقیه برقرار میکرد.
کلایو برای همیشه با خودش غریبه ای باقی ماند، با این وجود از ۲ چیز میتواند لذت ببرد همسرش و موسیقی .
او در وهلهی اول قادر به شناخت دبورا است و عشق او به همسرش باعث شد که زنده بماند.
دبورا گفت : کلایو تمام مدت وحشت زده بود اما من زندگی و راه نجاتش بودم،
هر زمانی که من را میدید به سمت من میدوید از شدت گریه هق هق میکرد و من را در آغوش میگرفت و رهایم نمیکرد.
فراموشی نتوانست حافظه ی احساسی و عشقش به موسیقی را از بین ببرد.
کلایو هنوز می تواند قطعه های پیچیدهی موسیقی را با پیانو بنوازد، آواز بخواند و یک گروه کر را رهبری کند.
برای نواختن موسیقی ، مانند رانندگی از حافظه ای به نام حافظه روندی* استفاده میکنیم که فراموشی روی آن حافظه اش اثر نگذاشته است.
کلایو برای نواختن موسیقی به درک و آگاهی درمورد آنچه در آینده پیش میآید یا آنچه قبلا اتفاق افتاده هیچ نیازی ندارد.
نیروی کششی که موسیقی برای کلایو دارد به او امکان می دهد آن را به طورغریزی و بدون تفکر آگاهانه دنبال کند و لحظات فعلی او، از طریق آن نیرو مملو از شادی می شود.
کلایو با رها کردن خود در موسیقی و به خاطر عشق ابدی اش روز به روز بهتر میشود .
آنسفالیست هرپس: اختلالی نادر است که میتواند باعث آسیب دیدگی جدی مغز شود.
*حافظه روندی : یادگیری توسط حافظه ضمنی به طور ناخودآگاه صورت می گیرد و شامل مهارت های حرکتی می شود مانند راندن دوچرخه و نواختن پیانو
بهترین دوره برای یادگیری کامل مکالمه زبان انگلیسی
در هر زبانی 90 درصد مکالمه و صحبتی که شما در طول شبانه روز با افراد مختلف دارید شامل 700 قالب است که استاد کریمی و تیم متخصص آکادمی روان بعد از 3 سال این 700 قالب طلایی زبان انگلیسی را جمعآوری کردهاند و داخل ترم پیشرفته دوره جامع آکادمی روان آموزش دادهاند. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
Idioms in Persian:
(بیماری) از پای انداختن | Strike down |
خیلی سریع در یک چشم به هم زدن | Blink eye |
کاری که خیلی دشوار است و انجام دادن آن غیر ممکن است | Catch smok in a bottle |
Idioms in English:
strike down 🟰 make someone suddenly fall ill or suddenly die
snuff out 🟰 suddenly cause something to end or die
in the blink of an eye 🟰 suddenly; instantly
lose oneself 🟰 to concentrate on something so much that you do not notice anything else
crystal clear 🟰 perfectly clear; easily understandable
همچنین مطالعه کنید:
برای تمرین از طریق پادکست انگلیسی و داستانهای انگلیسی کانال کست باکس ما را دنبال کنید.